پیام تسلیت در پی ارتحال آیت‌الله حاج شیخ عزیز الله خوشوقت

در پی ارتحال آیت‌الله آقای حاج شیخ عزیز الله خوشوقت رضوان‌الله علیه، رهبر انقلاب اسلامی در پیام تسلیتی درگذشت این عالِم ربانی، معلم اخلاق و سالك الی‌الله را مصیبتی اندوهبار خواندند و این ثلمه‌ی بزرگ را به بازماندگان و شاگردان ایشان تسلیت گفتند.
متن پیام حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به این شرح است:

بسم‌ الله الرحمن الرحیم
با تأسف و اندوه فراوان خبر رحلت عالم ربانی، سالك الی‌الله و عارف بالله مرحوم آیت‌الله آقای حاج شیخ عزیز الله خوشوقت رضوان‌الله علیه را دریافت كردم. عمری با بركت، سرشار از معنویت و تهذیب، و گامهای پیوسته در سلوك الی الله، همراه با مجاهدتی كم نظیر در تربیت نفوس مستعد و دلهای مشتاق، خلاصه‌‌ئی از زندگینامه‌ی این روحانی مهذّب و این معلّم اخلاق و معرفت است. بی شك فقدان این شخصیت ممتاز، برای آشنایانِ رتبه‌ی معنوی آن بزرگوار مصیبتی اندوهبار و برای شاگردان و مستفیدان محضر پر فیض او ثلمه‌ئی بزرگ است. اینجانب تسلیت صمیمانه‌‌ی خود را به خانواده‌ی مكرّم و فرزندان محترم و دیگر وابستگان و به همه‌ی ارادتمندان ایشان معروض میدارم و علو درجات و شمول رحمت حق و حشر با اولیاء الله را برای روح مطهرشان از خداوند متعال مسألت میكنم.
سید علی خامنه‌ای
1391/12/02
نوشته شده در پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:,ساعت 9:16 توسط بمانی| |

روز دوشنبه 30/11/91 آخرین جلسه هم اندیشی برگزاری همایش آزادگان اردوگاه موصل 2 با حضور رابطین ونمایندگان استانها وهمچنین اعضای ستاد همایش درتهران به میزبانی آزاده ارجمند سید ابطحی درساعت 9/30صبح برگزار گردید این نشست که به منظور جمع بندی وهماهنگی های لازم پیرامون اجرای برنامه های پیش بینی شده با تلاوت قران کریم آغازگردید نخست دکترموحدی طی سخنانی پیرامون همایش ایراد نمود وپس از ان آقای درویشی دبیر اجرایی طی گزارشی چگونگی پیشبرد امور را برای حضار تشریح نمودند سپس توسط مسولین کمیته ها موارد ضروری جهت اطلاع حاضرین ارایه شد گفتنی است جلسه بحث وبررسی در خصوص پیشنهادات شرکت کنندگان تا ظهر ادامه پیداکرد.قابل ذکراست درساعت 15 همانروزاعضای ستاد همایش طی نشستی دردفتر موسسه فرهنگی پیام آزادگان با حضور مسولین موسسه درخصوص همکاریهای موسسه به بحث وتبادل نظر پرداختند.

 

ادامه مطلب
نوشته شده در چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:همایش آزادگان اردوگاه موصل 2,ساعت 10:30 توسط بمانی| |

درروز سه شنبه 24/11/91 اعضای ستاد برگزاری دومین همایش آزادگان موصل 2 جهت بررسی موقعیت وامکانات موجوددر هورالهویزه طی بازدیدی ازمناطق مورد نظری که قرار است درتاریخ 16/12/91 شرکت کننده درهمایش ضمن بازدید ازمناطق عملیاتی دفاع مقدس ازمنطقه هورالهویزه که نقطه آغازین عملیات خیبربود بیاد رشادتهای رزمندگان اسلام که درسال 1362 طی عملیات غرورآفرین خیبر توانستند مناطق جزیره مجنون را به تصرف خود درآورندباز دید و تجدید خاطره نمایند, گفتنی است اکثریت آزادگان اردوگاه موصل 2 در همین عملیات به اسارت نیروهای بعثی عراق درآمدند

نوشته شده در پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:,ساعت 16:4 توسط بمانی| |

 

اخبار تکمیلی ازبرگزاری همایش آزادگان اردوگاه موصل 2 در گفت وگو با مسئول کمیته فرهنگی موصل2

س: ابتدا خودتان را معرفي كنيد؟

ج: بسم‌الله الرحمن الرحيم مسعود وصلتي هستم در عمليات پيروزمندانة خيبر به اسارت نيروهاي عراقي در آمدم و در سال 69 هم آزاد شدم.

س: مطلع شديم كه قصد داريد دومين همايش آزادگان موصل2 را برگزار كنيد، بفرماييد دومين همايش در كجا برگزار مي‌شود ؟

ج: اولين همايش سال 1389 برگزار شد، بچه‌هاي موصل 2 تصميم گرفتند كه كنار مرقد ثامن‌الحجج حضرت علي‌ابن موسي‌الرضا(ع) برگزار كنند كه مصادف با ميلاد مبارك حضرت امام رضا هم بود. بچه‌ها در اين همايش دور هم جمع شدند. به اذعان خود دوستان تقريباً‌ مي‌شود گفت جزء نادر همايش‌هايي بود كه اين‌قدر مورد استقبال بيشتر دوستان قرار گرفت و حضور پيدا كردند. تقريباً از 1700 نفر 1350 نفر از آزاده‌ها در مهرماه 89 حضور پيدا كردند كه همان‌جا قرار بر اين شد كه همايش بعدي در خوزستان برگزار شود به لحاظ اين‌كه اكثر آزاده‌هايي كه در موصل دو بود. قريب‌ باتفاقشون در عمليات خيبر اسير شده بودند لذا تصميم گرفته شد كه در اسفنده ما به مناسبت سالگرد عمليات خيبر در خوزستان برگزار شود. از مهرماه سال 91 هم نشست‌ها كليد خورد و رابطين استان‌ها به خوزستان آمدند و تصميمات اوليه گرفته شد مكان و زمان مشخص شد و ماحصل آن جلسه، قرار شد، همايش از 15 تا 17 اسفندماه 91 در اردوگاه شهيد مسعوديان انشاءالله پذيراي آزادگان موصل2 باشيم. براي برنامه‌هايي قرار است آن‌جا برگزار شود. مهم‌ترين هدف اين است كه بچه‌ها با هم ديداري داشته باشند. به هرحال مدت‌هاي زيادي در كنار هم زندگي كردند. در كنار هم بودند، در سخت‌ترين دوران زندگي شاهد رنج‌هايي بودند كه با هم تحمل كردند و الان هم دوست دارند هرچند وقتي يك‌بار در كنار هم جمع شوند. به ياد آن روزها اگرچه خاطرات تلخي هم هست ولي اين ديدارها، تمام آن تلخي‌ها را برطرف مي‌كند و تبديل به يك شيريني خيلي خوبي برا‌ي آزادگان مي‌شود. چون به هر حال نياز دارند از لحاظ روحي و رواني تجديد قوا بشوند تجديد عهد بشوند با آرمان‌هاي مقدس جمهوري اسلامي، با اهدافي كه از قبل داشتند و براي آن جنگيدند و براي آن زجر كشيدند و براي آن سختي‌ها را متحمل شدند. نياز هست كه در كنار هم باز يادآور آن روزا بشوند و تجديد خاطره شود. انشاءالله اميدواريم كه با آرمان‌هاي مقدس جمهوري اسلامي هم در حين ديدارها تجديد عهدي داشته باشيم. انشاءالله

س: كدام آزاده‌ها در اين همايش شركت مي‌كنند؟

ج: فرق نمي‌كند هم كساني كه در عمليات خيبر اسير شدند و هم برادراني كه بعدها به اين اردوگاه منتقل شدند. كساني كه در اردوگاه موصل دو بودند. امكان دارد بعضي بچه‌ها حدود 4 ماه بيشتر تو اردوگاه نبودند. به هر حال همه دعوتند همه كساني كه روزي در اردوگاه موصل دو بودند، دعوتند كه انشاءالله ما بتوانيم پذيرايي خوبي از آنها بكنيم.

س: چه برنامه‌هايي را در اين سه روز در نظر داريد اجرا كنيد؟

ج: برنامه‌ها انشاءالله از روز پانزدهم اسفند ساعت 9 صبح با حضور مسئولين استاني و كشوري و كلية آزادگاني كه حضور دارند افتتاح خواهد شد با حضور آقاي آهنگران كه قرار است نواهايي از دوران دفاع مقدس را اجرا كنند و خير مقدم گويي توسط يكي از برادران روحاني و همچنين سخنراني حاج‌آقاي ابوترابي نائب‌رئيس مجلس شوراي اسلامي و مديرعامل مؤسسه پيام آزادگان جناب آقاي دكتر قاسمي كه تا ظهر اين برنامه‌ها اجرا مي‌شود و شب پانزدهم رزمايشي هست كه از طريق برادران سپاه و بسيج در اون منطقه برگزار مي‌شه و روز صبح روز شانزدهم از مناطق عملياتي، علي‌الخصوص منطقة عملياتي خيبر بازديد مي‌شود كه اكثريت آزادگاني كه در اين همايش شركت مي‌كنند در آنجا به اسارت در آمدند. از يادمان شهيد چمران و شهداي هويزه انشاءالله بازديد مي‌كنيم و روز هفدهم بازديد از كارهاي هنري كه به ياد روزهايي كه با امكانات كم آزاده‌ها مي‌توانستند برنامه‌هاي بانشاطي در اسارت به مناسبت‌هاي مختلف برگزار كنند، تجديد خاطره‌اي از آنها خواهد شد. زمان شود. روز هفدهم تا ظهر برنامة اختتاميه تمام مي‌شود و عزيزان مدعوو در اختيار خودشان هستند تا به استان‌هايشان خودشان برگردند.

س: نحوة ثبت‌نام آزادگان موصل2 براي شركت در اين همايش چگونه خواهد بود؟

ج: روابط عمومي مشخص شده است برادراني هستند كه به عنوان رابطين استان‌ها مشخص شده‌اند. اين‌ عزيزان قرار است كه با برادران‌ آزاده‌اي كه در اردگاه موصل دو بود ارتباط برقرار كرده و از آنها ثبت‌نام نمايند و اطلاع رساني نيز بشود.

س: اطلاع رساني به آزادگان ومحل برگزاري همايش‌ چگونه است؟

ج: از طريق وبلاگ‌ها و انشاءالله قرار است به صورت پيامكي هم براي برادراني كه شماره‌هايشان را داريم پيامك ارسال شود و بشه و اطلاع‌رساني دقيق بشود زمان همايش مشخص است. 15 اسفندماه تا17 و اردگاهي هم اردوگاه شهيد مسعوديان حدفاصل كيلومتر 2 جادة ماهشهر اهوازه حدفاصل بين فلكة شهيد بندر و سه راهي تپه يا ترمينال زاگرس

س: چه انتظاري از آزادگان موصل دو داريد؟

ج: ما جداً انتظار داريم همان‌طور كه آزادگان موصل2 در مشهد به بركت حضرت امام رضا(ع) استقبال كردند اميدواريم كه در اين همايش هم شركت بكنند و از قبل هم حتماً ثبت‌نام كنند حتماً‌ به مسئولين استاني، رابطين استاني‌شان گزارش دهند كه خللي در حضورشان پيدا نشود و امكاناتي كه ما داريم تا حد لازم در اختيارشان قرار بدهيم.

س: براي ارتباط با شما با چه شماره‌ تلفني و از چه طريقي آزادگان موصل2 اقدام كنند؟

ج: دفتر همايش واقع در اهواز منطقه كيان‌آباد نبش خيابان 14 غربی مي‌باشد كه به صورت پيامكي هم مي‌توانند خبر آمدنشان را يا ثبت‌نامشان را به سمع و نظر بچه‌هاي دفتر ستاد برسانند تا بتوانيم جمع‌بندي بكنيم و انشاءالله در آيندة نزديك هم موعد ثبت‌نام هم گذاشته مي‌شه كه ما بتونيم با آمادگي كامل در خدمت بچه‌ها باشيم . همچنین شماره تماس ستاد همایش 06113387639 و فکس 06113911784 می باشد

س: نقش مؤسسه پيام آزادگان در اين همايش چيست؟

ج: من از همكاري تنگاتنگ مؤسسه فرهنگي پيام آزادگان كه قرار است كه بخش عمده‌اي از كارهاي فرهنگي را عهده‌دار شوند تقدير و تشكر مي‌كنم قرار است در برنامه‌هاي هنري و مستندسازي، بستة‌ فرهنگي، كتاب و آنچه باصطلاح چيزايي كه در شأن آزادگان هست تهيه بكنيم.

س: در آخر صحبتي اگر داريد بفرماييد؟

ج: از همة عزيزاني كه در اين همايش قراره كه همكاري بكنند علي‌الخصوص مؤسسه فرهنگي پيام آزادگان كه نقش محوري دارد و كلية عزيزاني كه بدون هيچ چشم‌داشتي هماهنگ هستند و از روز اول حدود سه الي چهار روز درگير كار مي‌شوند و پيگيري مي‌كنند تقدير و تشكر مي‌كنم. اميدمان هست كه بچه‌ها با استقبالشان پاسخ‌گوي زحمات همة‌ بچه‌ها باشند.

 

نوشته شده در چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:,ساعت 11:57 توسط بمانی| |

دکتر جعفری عضو فراكسيون قرآن و نماز مجلس:

 

عمومی كردن مفاهيم قرآن ، جامعه را اعتلا می‌دهد و تا زمانی كه نتوانيم مفاهيم قرآن را عمومی كنيم نتيجه نخواهيم گرفت.

نوشته شده در یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:,ساعت 12:59 توسط بمانی| |
طرح ترافیک برای همه جانبازان رایگان است

یوسف مجتهد - لایحه جامع خدمات رسانی به ایثارگران در تاریخ 91/10/2 در مجمع تشخیص مصلحت نظام به تصویب رسیده و در ماده 44 این قانون آمده است: وزارت کشور ضمن هماهنگی های لازم نسبت به ارائه خدمات ترددی از جمله آرم و کارت تردد و مجوز ورود به محدوده طرح ترافیک و مناطق مربوط را برای جانبازان 25 درصد و بالاتر بر اساس معرفی نامه بنیاد به صورت رایگان فراهم نماید. لذا اعلام می گردد:

1- اگر واگذاری طرح ترافیک در گذشته حسب توافقاتی بوده است اکنون برای شهرداری و وزارت کشور تکلیف قانونی شده است و این دستگاه ها مکلفند حسب قانون رفتار نمایند.

2- تا کنون جانبازان 70 درصد و بالاتر به صورت رایگان و جانبازان 35 درصد تا 65 درصد با پرداخت مبلغی و بسیار محدود از آرم طرح ترافیک استفاده می کرده اند ولی برابر قانون، همه جانبازان 25 درصد و بالاتر بدون محدودیت و به صورت رایگان می توانند از طرح ترافیک استفاده کنند. 

3- دستگاه های ذیربط مکلفند برای سال 92 تمهیدات لازم را برای واگذاری طرح به همه جانبازان 25 درصد و بالاتر فراهم نمایند. 

4- عدم انجام این وظیفه قانونی قابل پیگیری در مراجع قانونی و قضایی بوده و با متخلفین برخورد خواهد شد. منبع : فاش نیوز


 

نوشته شده در سه شنبه 3 بهمن 1391برچسب:,ساعت 11:42 توسط بمانی| |

 

 

 

 


ادامه مطلب
نوشته شده در سه شنبه 19 دی 1391برچسب:,ساعت 19:4 توسط بمانی| |

درگذشت این شاعر وعاشق اهل بیت،پدرشهیدین سرویهاوآزاده فرهیخته دکترکمال سرویهارابه عموم همشهریان بخصوص آزادگان عزیزتسلیت عرض می نمائیم.جناب دکترسرویها،همدردی دوستان آزاده تان رادراین ماتم پذیراباشید.

 

 

آزادگان اردوگاه موصل2

نوشته شده در چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,ساعت 12:20 توسط بمانی| |

 
عيد قربان كه پس از وقوف در عرفات (مرحله شناخت) و مشعر (محل آگاهي و شعور) و منا (سرزمين آرزوها، رسيدن به عشق) فرا مى رسد، عيد رهايى از تعلقات است. رهايى از هر آنچه غيرخدايى است. در اين روز حج گزار، اسماعيل وجودش را، يعنى هر آنچه بدان دلبستگى دنيوى پيدا كرده قربانى مى كند تا سبكبال شود.
صدای پای عید می آید. عید قربان عید پاک ترین عیدها است عید سر سپردگی و بندگی است. عید بر آمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن خویش است. عید قربان عید نزدیک شدن دلهایی است که به قرب الهی رسیده اند. عید قربان عید بر آمدن روزی نو و انسانی نو است.
و اکنون در منايي، ابراهيمي، و اسماعيلت را به قربانگاه آورده اي اسماعيل تو کيست؟ چيست؟ مقامت؟ آبرويت؟ موقعيتت، شغلت؟ پولت؟ خانه ات؟ املاكت؟ ... ؟
اين را تو خود مي داني، تو خود آن را، او را – هر چه هست و هر که هست – بايد به منا آوري و براي قرباني، انتخاب کني، من فقط مي توانم " نشانيها " يش را به تو بدهم:
آنچه تو را، در راه ايمان ضعيف مي کند، آنچه تو را در "رفتن"، به "ماندن" مي خواند، آنچه تو را، در راه "مسئوليت" به ترديد مي افکند، آنچه تو را به خود بسته است و نگه داشته است، آنچه دلبستگي اش نمي گذارد تا " پيام" را بشنوي، تا حقيقت را اعتراف کني، آنچه ترا به "فرار" مي خواند آنچه ترا به توجيه و تاويل هاي مصلحت جويانه مي کشاند، و عشق به او، کور و کرت مي کند ابراهيمي و "ضعف اسماعيلي" ات، ترا بازيچه ابليس مي سازد. در قله بلند شرفي و سراپا فخر و فضيلت، در زندگي ات تنها يک چيز هست که براي بدست آوردنش، از بلندي فرود مي آيي، براي از دست ندادنش، همه دستاوردهاي ابراهيم وارت را از دست مي دهي، او اسماعيل توست، اسماعيل تو ممکن است يک شخص باشد، يا يک شيء، يا يک حالت، يک وضع، و حتي، يک " نقطه ضعف"!
اما اسماعيل ابراهيم، پسرش بود!
سالخورده مردي در پايان عمر، پس از يک قرن زندگي پر کشاکش و پر از حرکت، همه آوارگي و جنگ و جهاد و تلاش و درگيري با جهل قوم و جور نمرود و تعصب متوليان بت پرستي و خرافه هاي ستاره پرستي و شکنجه زندگي. جواني آزاده و روشن و عصياني در خانه پدري متعصب و بت پرست و بت تراش! و در خانه اش زني نازا، متعصب، اشرافي: سارا.
و اکنون، در زير بار سنگين رسالت توحيد، در نظام جور و جهل شرک، و تحمل يک قرن شکنجه "مسئوليت روشنگري و آزادي"، در "عصر ظلمت و با قوم خوکرده با ظلم"، پير شده است و تنها، و در اوج قله بلند نبوت، باز يک " بشر" مانده است و در پايان رسالت عظيم خدايي اش، يک " بنده خدا" ، دوست دارد پسري داشته باشد، اما زنش نازا است و خودش، پيري از صد گذشته، آرزومندي که ديگر اميدوار نيست، حسرت و يأس جانش را مي خورد، خدا، بر پيري و نااميدي و تنهايي و رنج اين رسول امين و بنده وفادارش – که عمر را همه در کار او به پايان آورده است، رحمت مي آورد و از کنيز سارا – زني سياه پوست – به او يک فرزند مي بخشد، آن هم يک پسر! اسماعيل، اسماعيل، براي ابراهيم، تنها يک پسر، براي پدر، نبود، پايان يک عمر انتظار بود، پاداش يک قرن رنج، ثمره يک زندگي پرماجرا، تنها پسر جوان يک پدر پير، و نويدي عزيز، پس از نوميدي تلخ.
و اکنون، در برابر چشمان پدر – چشماني که در زير ابروان سپيدي که بر آن افتاده، از شادي، برق مي زند – مي رود و در زير باران نوازش و آفتاب عشق پدري که جانش به تن او بسته است، مي بالد و پدر، چون باغباني که در کوير پهناور و سوخته ي حياتش، چشم به تنها نو نهال خرّم و جوانش دوخته است، گويي روئيدن او را، مي بيند و نوازش عشق را و گرماي اميد را در عمق جانش حس مي کند.
در عمر دراز ابراهيم، که همه در سختي و خطر گذشته، اين روزها، روزهاي پايان زندگي با لذت " داشتن اسماعيل" مي گذرد، پسري که پدر، آمدنش را صد سال انتظار کشيده است، و هنگامي آمده است که پدر، انتظارش نداشته است!
اسماعيل، اکنون نهالي برومند شده است، جواني جان ابراهيم، تنها ثمر زندگي ابراهيم، تمامي عشق و اميد و لذت پيوند ابراهيم!
در اين ايام ، ناگهان صدايي مي شنود :
"ابراهيم! به دو دست خويش، کارد بر حلقوم اسماعيل بنه و بکُش"!
مگر مي توان با کلمات، وحشت اين پدر را در ضربه آن پيام وصف کرد؟
ابراهيم، بنده ي خاضع خدا، براي نخستين بار در عمر طولاني اش، از وحشت مي لرزد، قهرمان پولادين رسالت ذوب مي شود، و بت شکن عظيم تاريخ، درهم مي شکند، از تصور پيام، وحشت مي کند اما، فرمان فرمان خداوند است. جنگ! بزرگترين جنگ، جنگِ در خويش، جهاد اکبر! فاتح عظيم ترين نبرد تاريخ، اکنون آشفته و بيچاره! جنگ، جنگ ميان خدا و اسماعيل، در ابراهيم.
دشواري "انتخاب"!
کدامين را انتخاب مي کني ابراهيم؟! خدا را يا خود را ؟ سود را يا ارزش را؟ پيوند را يا رهايي را؟ لذت را يا مسئوليت را؟ پدري را يا پيامبري را؟ بالاخره، "اسماعيلت" را يا " خدايت" را؟
انتخاب کن! ابراهيم.
در پايان يک قرن رسالت خدايي در ميان خلق، يک عمر نبوتِ توحيد و امامتِ مردم و جهاد عليه شرک و بناي توحيد و شکستن بت و نابودي جهل و کوبيدن غرور و مرگِ جور، و از همه جبهه ها پيروز برآمدن و از همه مسئوليت ها موفق بيرون آمدن و هيچ جا، به خاطر خود درنگ نکردن و از راه، گامي، در پي خويش، کج نشدن و از هر انساني، خدايي تر شدن و امت توحيد را پي ريختن و امامتِ انسان را پيش بردن و همه جا و هميشه، خوب امتحان دادن ...
اي ابراهيم! قهرمان پيروز پرشکوه ترين نبرد تاريخ! اي روئين تن، پولادين روح، اي رسولِ اُلوالعَزْم، مپندار که در پايان يک قرن رسالت خدايي، به پايان رسيده اي! ميان انسان و خدا فاصله اي نيست، "خدا به آدمي از شاهرگ گردنش نزديک تر است"، اما، راه انسان تا خدا، به فاصله ابديت است، لايتناهي است! چه پنداشته اي؟
اکنون ابراهيم است که در پايان راهِ دراز رسالت، بر سر يک "دو راهي" رسيده است: سراپاي وجودش فرياد مي کشد: اسماعيل! و حق فرمان مي دهد: ذبح! بايد انتخاب کند!
"اين پيام را من در خواب شنيدم، از کجا معلوم که ..."! ابليسي در دلش "مهر فرزند" را بر مي افروزد و در عقلش، " دليل منطقي" مي دهد.
اين بار اول، "جمره اولي"، رمي کن! از انجام فرمان خود داري مي کند و اسماعيلش را نگاه مي دارد،
"ابراهيم، اسماعيلت را ذبح کن"!
اين بار، پيام صريح تر، قاطع تر! جنگ در درون ابراهيم غوغا مي کند. قهرمان بزرگ تاريخ بيچاره اي است دستخوش پريشاني، ترديد، ترس، ضعف،پرچمدار رسالت عظيم توحيد، در کشاش ميان خدا و ابليس، خرد شده است و درد، آتش در استخوانش افکنده است.
روز دوم است، سنگيني "مسئوليت"، بر جاذبه ي "ميل" ، بيشتر از روز پيش مي چربد. اسماعيل در خطر افتاده است و نگهداريش دشوارتر.
ابليس، هوشياري و منطق و مهارت بيشتري در فريب ابراهيم بايد بکار زند. از آن "ميوه ي ممنوع" که به خورد "آدم" داد!
ابليس در دلش "مهر فرزند" را بر مي افروزد و در عقلش "دليل منطقي" مي دهد.
"اما ... من اين پيام را در خواب شنيدم، از کجا معلوم که ..."؟
اين بار دوم، "جمره وسطي"، رمي کن!
از انجام فرمان خودداري مي کند و اسماعيل را نگه مي دارد.
"ابراهيم! اسماعيلت را ذبح کن"! صريح تر و قاطع تر.
ابراهيم چنان در تنگنا افتاده است که احساس مي کند ترديد در پيام، ديگر توجيه نيست، خيانت است، مرز "رشد" و "غي" چنان قاطعانه و صريح، در برابرش نمايان شده است که از قدرت و نبوغ ابليس نيز در مغلطه کاري، ديگر کاري ساخته نيست. ابراهيم مسئول است، آري، اين را ديگر خوب مي داند، اما اين مسئوليت تلخ تر و دشوارتر از آنست که به تصور پدري آيد. آن هم سالخورده پدري، تنها، چون ابراهيم!
و آن هم ذبح تنها پسري، چون اسماعيل!
کاشکي ذبح ابراهيم مي بود، به دست اسماعيل، چه آسان! چه لذت بخش! اما نه، اسماعيلِ جوان بايد بميرد و ابراهيمِ پير بايد بماند.، تنها، غمگين و داغدار...
ابراهيم، هر گاه که به پيام مي انديشد، جز به تسليم نمي انديشد، و ديگر اندکي ترديد ندارد، پيام پيام خداوند است و ابراهيم، در برابر او، تسليمِ محض!
اکنون، ابراهيم دل از داشتن اسماعيل برکنده است، پيام پيام حق است. اما در دل او، جاي لذت" داشتن اسماعيل" را، درد "از دست دادنش" پر کرده است. ابراهيم تصميم گرفت، انتخاب کرد، پيداست که "انتخابِ" ابراهيم، کدام است؟ "آزادي مطلقِ بندگي خداوند"!
ذبح اسماعيل! آخرين بندي که او را به بندگي خود مي خواند!
ابتدا تصميم گرفت که داستانش را با پسر در ميان گذارد، پسر را صدا زد، پسر پيش آمد، و پدر، در قامت والاي اين "قرباني خويش" مي نگريست!
اسماعيل، اين ذبيح عظيم! اکنون در منا، در خلوتگاهِ سنگي آن گوشه، گفتگوي پدري و پسري!
پدري برف پيري بر سر و رويش نشسته، ساليان دراز بيش از يک قرن، بر تن رنجورش گذشته، و پسري، نوشکفته و نازک!
آسمانِ شبه جزيره، چه مي گويم؟ آسمانِ جهان ، تاب ديدن اين منظره را ندارد. تاريخ، قادر نيست بشنود. هرگز، بر روي زمين چنين گفتگويي ميان دو تن، پدري و پسري، در خيال نيز نگذشته است. گفتگويي اين چنين صميمانه و اين چنين هولناک!
-"اسماعيل، من در خواب ديدم که تو را ذبح مي کنم..."!
اين کلمات را چنان شتابزده از دهان بيرون مي افکند که خود نشنود، نفهمد. زود پايان گيرد. و پايان گرفت و خاموش ماند، با چهره اي هولناک و نگاههاي هراساني که از ديدار اسماعيل وحشت داشتند!
اسماعيل دريافت، بر چهره ي رقت بار پدر دلش بسوخت، تسليتش داد:
-"پدر! در انجامِ فرمانِ حق ترديد مکن، تسليم باش، مرا نيز در اين کار تسليم خواهي يافت و خواهي ديد که – اِنْ شاءَالله – از – صابران خواهم بود"!
ابراهيم اکنون، قدرتي شگفت انگيز يافته بود. با اراده اي که ديگر جز به نيروي حق پرستي نمي جنبيد و جز آزادي مطلق نبود، با تصميمي قاطع، به قامت برخاست، آنچنان تافته و چالاک که ابليس را يکسره نوميد کرد، و اسماعيل – جوانمردِ توحيد – که جز آزادي مطلق نبود، و با اراده اي که ديگر جز به نيروي حق پرستي نمي جنبيد، در تسليم حق، چنان نرم و رام شده بود که گوي، يک " قرباني آرام و صبور" است!
پدر کارد را بر گرفت، به قدرت و خشمي وصف ناپذير، بر سنگ مي کشيد تا تيزش کند!
مهر پدري را، درباره عزيزترين دلبندش در زندگي، اين چنين نشان مي داد، و اين تنها محبتي بود که به فرزندش مي توانست کرد. با قدرتي که عشق به روح مي بخشد، ابتدا، خود را در درون کُشت، و رگ جانش را در خود گسست و خالي از خويش شد، و پر از عشقِ به خداوند.
زنده اي که تنها به خدا نفس مي کشد!
آنگاه، به نيروي خدا برخاست، قرباني جوان خويش را – که آرام و خاموش، ايستاده بود، به قربانگاه برد، بر روي خاک خواباند، زير دست و پاي چالاکش را گرفت، گونه اش را بر سنگ نهاد، بر سرش چنگ زد، - دسته اي از مويش را به مشت گرفت، اندکي به قفا خم کرد، شاهرگش بيرون زد، خود را به خدا سپرد، کارد را بر حلقوم قربانيش نهاد، فشرد، با فشاري غيظ آميز، شتابي هول آور، پيرمرد تمام تلاشش اين است که هنوز بخود نيامده، چشم نگشوده، نديده، در يک لحظه "همه او" تمام شود، رها شود، اما...
آخ! اين کارد!
اين کارد... نمي برد!
آزار مي دهد،
اين چه شکنجه ي بي رحمي است!
کارد را به خشم بر سنگ مي کوبد!
همچون شير مجروحي مي غرد، به درد و خشم، برخود مي پيچد، مي ترسد، از پدر بودنِ خويش بيمناک مي شود، برق آسا بر مي جهد و کارد را چنگ مي زند و بر سر قرباني اش، که همچنان رام و خاموش، نمي جنبد دوباره هجوم مي آورد،
که ناگهان،
گوسفندي!
و پيامي که:
" اي ابراهيم! خداوند از ذبح اسماعيل درگذشته است، اين گوسفند را فرستاده است تا بجاي او ذبح کني، تو فرمان را انجام دادي"!
الله اکبر!
يعني که قرباني انسان براي خدا – که در گذشته، يک سنت رايج ديني بود و يک عبادت – ممنوع! در "ملت ابراهيم" ، قرباني گوسفند، بجاي قرباني انسان! و از اين معني دارتر، يعني که خداي ابراهيم، همچون خدايان ديگر، تشنه خون نيست. اين بندگان خداي اند که گرسنه اند، گرسنه گوشت! و از اين معني دارتر، خدا، از آغاز، نمي خواست که اسماعيل ذبح شود، مي خواست که ابراهيم ذبح کننده اسماعيل شود، و شد، چه دلير! ديگر، قتل اسماعيل بيهوده است، و خدا، از آغاز مي خواست که اسماعيل، ذبيح خدا شود، و شد، چه صبور! ديگر، قتل اسماعيل، بيهوده است! در اينجا، سخن از " نيازِ خدا" نيست، همه جا سخن از " نيازِ انسان" است، و اين چنين است " حکمتِ" خداوند حکيم و مهربان، "دوستدارِ انسان"، که ابراهيم را، تا قله بلند "قرباني کردن اسماعليش" بالا مي برد، بي آنکه اسماعيل را قرباني کند! و اسماعيل را به مقام بلند "ذبيح عظيم خداوند" ارتقاء مي دهد، بي آنکه بر وي گزندي رسد!
که داستان اين دين، داستان شکنجه و خود آزاري انسان و خون و عطش خدايان نيست داستان "کمال انسان" است، آزادي از بند غريزه است، رهايي از حصار تنگ خودخواهي است، و صعود روح و معراج عشق و اقتدار معجزه آساي اراده بشريست و نجات از هر بندي و پيوندي که تو را بنام يک «انسان مسئول در برابر حقيقت"، اسير مي کند و عاجز، و بالأخره، نيل به قله رفيع "شهادت"، اسماعيل وار، و بالاتر از "شهادت" - آنچه در قاموس بشر، هنوز نامي ندارد – ابراهيم وار! و پايان اين داستان؟ ذبح گوسفندي، و آنچه در اين عظيم ترين تراژدي انساني، خدا براي خود مي طلبيد؟ کشتن گوسفندي براي چند گرسنه اي!
موسم عيد است. روز شادى مسلمانان. روز قبولى در جشن بندگى خداوند. اى مسلمان حج گزار و اى كسى كه در شكوهمندترين آيين دينى از زخارف دنيا دور شدى و به او نزديكتر. ايام حج را نشانه اى از پاكيزگى ، رهايى، آزادگى، آگاهى و معنويت بدان. بدان كه زمين سراسر حجى است كه تو در آنى و بايد با سادگى، وقوف در جهان درون و بيرون و قربانى كردن همه آرزوهاى پوچ دنيوى، خود را براى سفر بزرگ آماده كنى. انسان مسافر چند روزه كاروان زندگى است. سلام بر ابراهيم، سلام بر محمد و سلام بر همه بندگان صالح خداوند.
نوشته شده در شنبه 6 آبان 1391برچسب:عید قربان,ساعت 8:33 توسط بمانی| |

مستندات فاش نیوز درباره حقوق جانبازان بسيجي

فاش نیوز - این روزها سووالات بسیاری از فاش نیوز درباره پرداخت حقوق وظیفه به جانبازان سرباز وظیفه که از سوی ارتش جمهوری اسلامی  ایران به جبهه های دفاع مقدس اعزام شده اند و عدم پرداخت آن به جانبازان بسیجی و پاسدار وظیفه سپاه مطرح شده است .

 

اخیرادر"مجلس شورای اسلامي در جلسه علنی مورخ 8/9/90 شاهد تصویب یک فوریت طرح الحاق یک تبصره به ماده (190)قانون مقررات استخدامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی  (مصوب21/7/70 )  از سوی نمایندگان محترم بودیم . این طرح  به منظور رفع تفاوت وتبعیض  میان جانبازان بسیجی وپاسدار وظیفه اعزامی نیروی مقاومت بسیج و سپاه پاسداران  باجانبازان سرباز وظیفه همطراز ایشان در ارتش جمهوری اسلامی در دریافت حقوق وظیفه تقدیم گردیده است.

هر چند طرح مذکور به امضاء (40)نفر از نمایندگان رسیده وبصورت دو فوریتی پیشنهاد شده بود ولی در نهایت با نظر اکثریت  نمایندگان یک فوریت آن در جلسه علنی پیش گفته به تصویب رسید و جهت بررسی بیشترو سیر مراحل تصویب در اختیارکمیسیون اجتماعی قرار گرفت. متن کامل این طرح به شرح ذیل می باشد:


ادامه مطلب
نوشته شده در جمعه 22 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 8:19 توسط بمانی| |

 

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی پیام آزادگان، انتشارات موسسه فرهنگی پیام‌آزادگان در نمایشگاه کتاب حضور پیدا کرده است و حضور این پایگاه اطلاع رسانی با استقبال مواجه شده است.

 


ادامه مطلب
نوشته شده در دو شنبه 18 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 15:44 توسط بمانی| |

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

کپی برداری بدون ذکر منبع غیر مجاز می باشد
www.sharghi.net & www.kafkon.com & www.naztarin.com