ویتامین های گروه B به دلیل خاصیت زیاد و تاثیر زیادی که روی روح و روان دارند برای طول سفر بسیار مفیدند


به گزارش خبرنگار کلينيک باشگاه خبرنگاران و به نقل از مدیکال هلت نیوز؛ این ویتامین می تواند انرژی مورد نیازتان را برای سفر فراهم کند و انرژی لازم را برای بدنتان تامین نمايد.

بررسی ها نشان می دهند؛B6و B12 ویتامین های ویژه و خاصی از گروه B هستند که می توانند انرژی را افزایش دهند و شما را شاداب و سر حال کنند همچنین ویتامین C نیز نقش زیادی در تامین انرژی بدن شما دارد.

گفتنی است این سه ویتامین خاصیت ترمیم کنندگی نیز دارند و باعث می شود تا به بافت ها و سلولهای بدن آسیبی نرسد.

اگر می خواهید امسال سفری متفاوت را با دیگر سفرهایتان تجربه کنید حتما مکمل های این ویتامین را تهیه کنید و در طول سفر حتما همراه با غذا و دیگر مواد غذایی مصرف کنید.

نکته: این ویتامین ها می توانند ذهن و روان شما را از افکار منفی دور کند و اعصابتان را بهبود می بخشد و کمک می کند تا سفری پر از شادی و پر از انرژی را تجربه کنید.

نوشته شده در پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب:,ساعت 9:16 توسط بمانی| |

آزادگان عزیز که بعد از عملیات والفجر 8 در اسفند 64 اسیر و هر مدت در کمپ 9 رمادی حضور داشته اند،چنانچه تمایل به حضور در گردهمائی مشهد مقدس در تاریخ 19 و 20 اردیبهشت 92 را دارند از طریق شماره پیامک 3000101170 و یا سایت موسسه پیام آزادگان"بادرج نام و شماره تماس "خود ، اعلام آمادگی نمایند.

روابط عمومی موسسه پیام آزادگان

نوشته شده در پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب:,ساعت 9:8 توسط بمانی| |

تقدیر رهبر انقلاب از زنان ورزشکاری که با حجاب و وقار در میدانهای جهانی ورزشی حاضر می‌شوند/ مغرور نشدن، مردمی و جوانمرد ماندن از جمله ویژگیهای لازم برای یک ورزشکار است

www.leader.ir


ادامه مطلب
نوشته شده در چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:ورزش قهرمانی,ساعت 10:23 توسط بمانی| |

در این همایش با شکوه مداح دوران دفاع مقدس حاج صادق آهنگران ،جمع آزادگان را با نوای دلنشین خود مستفیض کرد. حاج صادق آهنگران به عنوان یادگار دوران دفاع مقدس چهره او برای همه رزمندگان آشنا است . او از مشک گفت وفا و از عباس گفت و صفا ، از کربلا گفت و حسین ، از علی اصغر گفت و در ذکر مرسیه متوصل به باب الحوائج آقا موسی بن جعفر شد.به چشمان نم ناک و اشک آلود آزادگان موسل 2 خیبر که نگاه می کردی عشق به ابا عبدالله موج می زد همه می گریستند اما برای عزیز زهرا حسین (ع) همه ناله می زدند برای مظلومیت باب الحوائج از نوحه های زمان جنگ گفت، نوحه ای که همه با آن آشنا هستند . " ای لشکر صاحب زمان آماده باش آماده باش"ذر این مراسم معنوی شاعران آزاده به سرودن اشعاری در وصف آقا امیر المومنین پرداختند و سپس یکی از آزادگانی که در دوران اسارت 15 سال بیشتر نداشت به نام اقای ضباح به ذکر خاطره پرداخت.

 

نوشته شده در یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:دومین همایش موصل 2,ساعت 15:30 توسط بمانی| |

دبیر همایش آزادگان موصل 2 خیبر برادر گرامی آقای درویش ، ضمن خیر مقدم به آزادگان ، مسئولین کشوری و لشکری ، و همچنین از همکاری و مساعدت موسسه فرهنگی پیام آزادگان جهت حمایت ها وپشتیبانی از این همایش قدردانی نمودند.

دبیر همایش همچنین از همکاری بدون چشم داشت مسئولین اردوگان شهید مسعودیان و ایجاد امکانات جهت برگزاری این همایش که در اختیار مسئولین برگزاری قرار داده بود تشکر نمودند.

همچنین از مهندس عباسی هم بابت همکاری های که با ستاد همایش داشتند تشکر و قدردانی کردند.

درویشی در ادامه به تشرح چگونگی اجرا و برنامه های این چند روز همایش پرداخت .

وی برنامه همایش را در روز ابتدایی همایش با مراسم افتتاحیه با بخش های مختلف و برگزاری نماز جماعت و نهار و بعد از ظهر دید و بازدید آزادگان و همچنین در ساعت 5 عصر بازدید از قرارگاه کربلا و اقامه نماز مغرب و عشاء و در ساعت 7 شب بازدید از نمایش و رزمایش دفاع مقدس و بعد از آن صرف شام و استراحت تشریح نمود.

دبیر همایش آزادگان موصل 2 خیبر در مورد برنامه های پیش بینی شده روز دوم همایش گفت : در روز دوم همایش با حرکت به سمت مناطق عملیاتی دفاع مقدس و در ادامه ورود به منطقه عملیاتی خیبر هور الحویزه ، نماز و صرف نهار در یادمان شهدای حویزه وهمچنین سخنرانی در محل یادمان شهدای حویزه خواهد بود .

همچنین در این همایش بازدید از منطقه یادبود شهید چمران در دهلاویه و اسکان و استراحت در اردوگاه شهید مسعودیان و اقامه نماز جماعت مغرب و عشاء

در روز آخر این همایش مراسم های ویژه ای در اختتامیه همایش برای آزادگان در نظر گرفته شده است که ازجمله برپایی تله تئاتری که توسط آزادگان انجام می گردد .

نوشته شده در یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:دومین همایش موصل 2,,ساعت 15:20 توسط بمانی| |

 دبیر همایش آزادگان موصل 2 خیبر برادر گرامی آقای درویش ، ضمن خیر مقدم به آزادگان ، مسئولین کشوری و لشکری ، و همچنین از همکاری و مساعدت موسسه فرهنگی پیام آزادگان جهت حمایت ها وپشتیبانی از این همایش قدردانی نمودند.

دبیر همایش همچنین از همکاری بدون چشم داشت مسئولین اردوگان شهید مسعودیان و ایجاد امکانات جهت برگزاری این همایش که در اختیار مسئولین برگزاری قرار داده بود تشکر نمودند.

همچنین از مهندس عباسی هم بابت همکاری های که با ستاد همایش داشتند تشکر و قدردانی کردند.

درویشی در ادامه به تشرح چگونگی اجرا و برنامه های این چند روز همایش پرداخت .

وی برنامه همایش را در روز ابتدایی همایش با مراسم افتتاحیه با بخش های مختلف و برگزاری نماز جماعت و نهار و بعد از ظهر دید و بازدید آزادگان و همچنین در ساعت 5 عصر بازدید از قرارگاه کربلا و اقامه نماز مغرب و عشاء و در ساعت 7 شب بازدید از نمایش و رزمایش دفاع مقدس و بعد از آن صرف شام و استراحت تشریح نمود.

دبیر همایش آزادگان موصل 2 خیبر در مورد برنامه های پیش بینی شده روز دوم همایش گفت : در روز دوم همایش با حرکت به سمت مناطق عملیاتی دفاع مقدس و در ادامه ورود به منطقه عملیاتی خیبر هور الحویزه ، نماز و صرف نهار در یادمان شهدای هویزه وهمچنین سخنرانی در محل یادمان شهدای هویزه خواهد بود .

همچنین در این همایش بازدید از منطقه یادبود شهید چمران در دهلاویه و اسکان و استراحت در اردوگاه شهید مسعودیان و اقامه نماز جماعت مغرب و عشاء

در روز آخر این همایش مراسم های ویژه ای در اختتامیه همایش برای آزادگان در نظر گرفته شده است که ازجمله برپایی تله تئاتری که توسط آزادگان انجام می گردد .

 

نوشته شده در یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:دومین همایش موصل 2,ساعت 15:13 توسط بمانی| |
 

س: لطفا خود را معرفی نموده و در مورد کمیته ترابری توضیحاتی را بفرمائید.

ج: بنده محسن لیاقت هستم و خدمت شما هستم

 س:مسئولیت شما در این همایش چیست؟

ج: بنده خادمی هستم که در واحد ترابری این همایش خدمت می کنم

س: توضیح دهید وظایف ترابری در این همایش چیست؟

ج:وظیفه کمیته ترابری تامین بخشی از نیاز واحدهای دیگر نسبت به جا به جایی و حمل و نقل کلیه دوستان

 س: استارت کار ترابری از کی خورده شد؟

ج: تقریبا 1 ماه پیش

س: چند نفر از دوستان آزاده خدمتگزار آزادگان عزیز در این همایش می باشند؟

ج: حدود 20 نفر از دوستان به صورت تخصصی این کار را انجام می دهند و 30 نفر دیگر در حاشیه کار فعالیت می کنند

س: از آزادگان عزیز کسی داوطلب شده است که با وسیله نقیله خود در خدمت این همایش باشد؟

ج: به نکته خوبی اشاره کردید واحد ترابری اینطور نبود که شکل بگیرد و از مجموعه های دیگر استفاده شود جهت وسیله نقلیه

این بود که دوستان خود جوش این قضیه را انجام بدهند و این خود نشان دهنده این است که نسبت به این کار دلگرم هستند و پشتکاری وافری داشتند که ما این را این چند روزه دیده ایم و دوستان رقبت دارند که خود متولی این کار باشند و بار را از دوش دیگران بردارند چه با وسیله نقلیه خود چه به صورت جسمی

س: شما استقبال آزادگان موصل دو در این همایش را چگونه پیش بینی می کردید؟

ج: ما نسبت به همایش قبلی که 2 سال پیش در مشهد مقدس برگزار شد انتظار بود که استقبال بهتری انجام شود اما نواقصی هم در کار بود که من فکر میکنم در این همایش برطرف شده با این وجود ما هنوز برنامه را در نقطه ایده ال نمی بینیم که سعی میکنیم در برنامه های بعدی به نقطه ایده ال نزدیکتر شویم.

س: شما چه پیامی دارید برای همرزمان خود برای همایش های بعدی که قصد برگزاری دارید برای بچه های موصل خیبر و به صورت عموم برای آزادگان دیگر

ج: البته بنده خود را قابل این نمیدانم که برای دوستان آزاده خود پیامی داشته باشم ولی این نصیحت را به خودم می گویم که این حفظ و انسجام تاثیراتی در زندگی ما می گذارد و خواهد گذاشت که ما این را عینا دیدیم و این دوستان این رابطه ها را قطع نکنند که خیلی انشاء ا.. خیر وبرکت در ثمره زندگیشان خواهد بود.

 

نوشته شده در یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:دومین همایش موصل2 ,ساعت 15:11 توسط بمانی| |

س:خودتان را معرفی کنید و توضیحاتی در مورد مسئولیت خود در این همایش بفرمائید

ج: بنده علیرضا احمدی در خصوص همایش وظیفه ای گردنم گذاشته شد با عنوان کمیته تشریفات و این هم به دلیل این بود که چند سالی در اردوگاه مسئول اسرا بودم و گفتم که خودم در کمیته بهتر میتوانم بروم و استقبال کنم از این رو بود که داوطلب شدم و در سه نقطه که دوستان ورود میکنند چه آنهایی که از طریق راه آهن فرودگاه یا زمینی ورود میکنند تیمی تشکیل بدهیم و به استقبال آنها برویم و این استقبال هم سپر کار بود یعنی حالتی بود که میدانستیم در روحیه آزادگان تاثیر دارد تا اینکه آدرس بدهیم به محل همایش بیایند اتوبوس در محل های ورود آماده بود و ما آزادگان را راهی محل همایش می کردیم و استقرار می دادیم

 س: مجموعا چند دستگاه اتوبوس برای حمل و نقل و استقرار آزادگان در نظر گرفتید؟

ج: جمعا نزدیک 25 نوبت ازادگان عزیز از فرودگاه و 6 نوبت از راه آهن به محل همایش انقال یافتند

س: بیشترین آزادگانی که شما پذیرش کردید از کدام استان بوده اند؟

چ: خراسان تبریر آذربایجان شرقی و مشهد

 س: پذیرش شما فقط شامل اسکان و اوتوبوس است یا موارد دیگری را شامل می شود؟

ج: اتوبوس و خودرو و اسکان نیز بر عهده کمیته اسکان بود

 س: شما برای رفتن به مناطق جنگی و مراجعت آزادگان چه تمهیداتی در نظر گرفته اید؟

ج: حدود 25 اوبوس آماده جا به جایی دوستان آزاده در دومین روز همایش می باشد که بتوانیم با اسکرتی که نیروی انتظامی انجام می دهد و حضور آمبولانس بتوانیم سفری بی خطر برای دوستان آزاده داشته باشیم

 س: کدام یک از نهادهای استان خوزستان و شهر اهواز بیشترین کمک را به همایش و کمیته تشریفات داشتند؟

ج: تلاش شد که بتوانیم از طریق سپاه این امکانات را فراهم کنیم و در کنار آن شرکت حفاری شرکت نفت و فولاد هماهنگی هایی جهت حمل و نقل آزادگان انجام شد

 س: در پایان اگر مطلبی لازم می دانید برای همرزمان و همسنگران آزاده خود بیان بفرمائید ما در خدمت شما هستیم

ج: این تجریه دوم بود و تجربه اول ما خراسان بود تلاش ما در کمیته های همایش این بود که بتوانیم نسبت به همایش قبلی امکانات را فراهم کنیم که به نظر خودم مجموعه ای که کار کردند و از 3 ماه پیش مشغول تدارک هستند توانستیم تا حدودی نسبت به همایش قبلی خدمات بهتری به دوستان بدهیم و امیدواریم در همایش بعدی که ممکن است در تبریز یا اصفهان باشد نواقص رفع شود و تلاشی که ما تا حالا انجام داده ایم به نظر من رضایت نسبی هست و چیزی که از دوستان می شنوم در خصوص تغذیه اسکان و جا و حمل و نقل این است که رضایت دارند.

 

نوشته شده در یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:دومین همایش موصل 2,ساعت 15:0 توسط بمانی| |

س: خودتان را معرفی کنید

ج: بنده بهروز ساختمانی هستم و مفتخرم در کسوت آزادگی و از آزادگان اردوگاه موصل دو در خددمت شما هستم

 س: مسئولیت شما در این همایش چیست؟

ج: حقیر خادم آزادگان هستم و مسئول پشتیبانی همایش که در واقع کمیته های ترابی اسکان و تغذیه را ما هدایت می کنیم

 س: چند نفر از دوستان آزاده شما را در این مسئولین پر زحمت همراهی میکنند

ج: چیزی حدود 50 نفر از دوستان آزاده که اکثرا از هم بندان موصل دو و عموما از هم استانی های عزیزم در استان خوزستان و شهرستان بهبهان هستند

 س: همایشی با این حجم و کثرت تا حالا شما به چند نفر از آزادگانی که در این همایش شرکت کردند سرویس داده اید؟

ج: براورد ما چیزی حدود 1500 نفر ازاده و 200 نفر از همراهان که از فرزندان و برادران این عزیزان هستند خدمات رسانی میکنیم

 س: از چه زمانی شروع کردید برای تدارک این همایش و چند روز است که شما در اهواز هستید؟

ج: استارت شروع جلسات هماهنگی و کمیته های مربوط را حدود 3 ماه است که زده ایم و جلسات منظم هفتگی روزانه و ماهانه را مستمرا داریم و میتوانم بگوسم که 20 روز اخیر را ما از بهبهان هفته ای 5 روز را در اهواز بودیم

 س: شنیده ایم که دوستان عزیز آزاده ای که در حال تدارک این همایش هستند دو روز گذشته هیچگونه استراحتی نداشته اند

ج: خدا انشاء ا.. قبول کند واین قلیل زحمات مورد قبول خداوند واقع شود..

من به جرات می توانم بگویم در 48 ساعت گذشته دوستان من 10 دقیقه نخوابیدند. همین را می توانم به جرات قسم بخورم. لذت خدمت گذاری واقعا می چربد بر آن خستگی کار

 س: اگر در آخر صحبتی و پیامی برای آزادگان و دوستان خود دارید بفرمائید.

ج: من در خاتمه عرایضم اولا تشکر میکنم تدبیر خوب و کارفرهنگی زیبایی که شما انجام می دهید انتقال پیام انبیاء است و انشاء ا.. مهجور باشید و من همه اینها را از خداوند تبارک و تعالی میدانم هذا من فضل ربی همه اش از فضل پروردگار است که حقیر و دوستانم توفیق پیدا کردیم که خدماتی به این دوستان عزیز آزاده داشته باشیم باشد که خاطرات خوب اسارت تداعی شود و چون حقیقتا انسان با خاطرات خودش خیلی می تواند زندگی کند و این خاطرات خوش و آن حالات روحی خوبی را که در آزادگان به وجود می آورد انشاء ا.. تداوم داشته باشد و رایحه خوشش در جامعه نمودار شود.

 

نوشته شده در یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:دومین همایش موصل 2,ساعت 14:51 توسط بمانی| |

 


ادامه مطلب
نوشته شده در شنبه 19 اسفند 1391برچسب:همایش موصل 2در اهواز ,ساعت 10:26 توسط بمانی| |

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی پیام آزادگان : قبل از افتتاح همایش موصل 2 خیبر در فضایی آکنده از صفا و صمیمیت آزادگان همدیگر را در آغوش می کشیدند گویی دوباره خاطره ها زنده شده بود . حقیقتا می توان گفت جمعی عاشق و دلباخته باز به هم دیگر رسیده بودند اما با این تفاوت که آن روز همه جوان بودند و نوجوان ولی امروز اکثر قریب به اتفاق آنان محاسن ها سفید ولی دل ها مال ومال از صفای جبه ها وسنگرها و دوران اسارت بود.تنها چیزی که در بین آزادگان موج می زد دل دادگی و عشق ورزی به همدیگر بود که قابل توصیف نیست .


 سپس همایش آزادگان موصل دو خیبر راس ساعت 9 صبح سه شنبه 15 اسفند ماه اهواز درمحل پادگان شهید مسعودیان با حضور انبوهی از آزادگان عزیز موصل 2 برگزرار شد .در ابتدای این همایش آیات قرآن توسط یکی از آزادگان قرائت گردید و با سرود جمهوری اسلامی ایران به صورت کاملا رسمی همایش کار خود را آغاز کرد.این همایش به مدت 3 روز 15 الی 17 اسفند ماه در اهواز برگزار خواهد گردید.

 

 

نوشته شده در شنبه 19 اسفند 1391برچسب:همایش موصل 2 ,ساعت 9:40 توسط بمانی| |

 

نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:همایش آزادگان اردوگاه موصل2,ساعت 22:14 توسط بمانی| |


ادامه مطلب
نوشته شده در سه شنبه 15 اسفند 1391برچسب:,ساعت 10:4 توسط بمانی| |

 

 

يادش به خير آن روزها ... روزهاي دل دادگي وسرمستي ، روزهاي باهم بودن ، بااوبودن ...  22سال ازآخرين ديدارهاگذشته است واكنون ازپس غبارخاطره ها بازآن چهره هاي نوراني پيش مي آيند،درذهن جان مي گيرند،لبخندي برچهره مي نشانند وزود محومي شوند 
گهگاه ديدگان به ديدارياران وفاتحان خيبرروشن ميشود دل جلائي مي يابد، تلنگري تذكاري جلوگرمي شوددرانتهاآهي سردبدنبال مي آورد 
كاش مي شدآن روزهاراتكراركرد 
كاش مي شدآن جهره هاي بشاش ونوراني راديد ، آن چهره هاي باصفا كه همه صفاي هستي رادرخود داشت
كاش مي شددركنار هم زماني زندگي گذشته راتجربه كرد
ندائي ازدرون نهيب مي زند فرصت هاهمچون ابرهاگذشته اند
دراوج نااميدي جمعي ازدوستان درتدارك اجتماعي بزرگند تابه تكرارآن لحظات ملكوتي بپردازندهمه راازسراسرايران فراخوانده اندهمۀ آنهاكه مدال خيبربرسينه دارندوباآنهازيسته اند
چه خوبست 
چه خوبست اگرهمه باكوله باري ازخاطره بيايندوبگويند همۀ آنچه راكه درسينه دارند!براي يكديگر،براي نسل هاي آينده 
منتظرديدارتان هستيم 
زمان :  15 تا 17اسفندماه91 
مكان :  اهوازاردوگاه شهیدمسعودیان
 
نوشته شده در یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:,ساعت 17:26 توسط بمانی| |

در اردوگاه موصل، تب آمارگیری بالا رفته بود. نمی دانم برای پز دادن بود یا از سر وسواس، که هر روز می آمدند تعداد ۲هزار نفری ما را ردیف می کردند و در هر آمارگیری، پیراهنی، کفشی، چیزی به اسرا می دادند.یک روز کار آمارگیری به طول انجامید. هر لحظه به غروب آفتاب نزدیک تر می شدیم، ولی هنوز به ما فرصتی داده نشده بود که نمازمان را بخوانیم. به عراقی ها گفتیم الان است که نمازمان قضا شود، اما آن ها بی اعتنا به حرف مان، مشغول کارشان بودند. چندنفر از بچه ها همان طور که در صف نشسته بودند، نمازشان را خواندند و عده ای هم ایستادند و تکبیره الاحرام گفتند.عراقی ها که دیدند وقتی پای نماز در کار باشد، ما اهمیتی به امر و نهی آن ها نمی دهیم، عصبانی شدند و شروع کردند به زدن بچه ها. بچه ها که در گردابی از مشت و لگد افتاده بودند، تا ضربات مشت و لگد عراقی ها صورت شان را از قبله برنمی گرداند، نمازشان را ادامه می دادند.

راوی:آزاده علی حمزه ای

نوشته شده در شنبه 12 اسفند 1391برچسب:,ساعت 9:10 توسط بمانی| |

رئیس بیمارستان گفت: ما کاری به رضایت ایشان نداریم، اگر پایش قطع نشود به زودی عفونت به قلب می‌رسد. ما نتیجه را برای مرکز پزشکی بنیاد ارسال می‌کنیم و آنها هم از پدر و مادرش رضایت خواهند گرفت

عملیات خیبر در ساعت 21:30 روز 31262 با رمز یا رسول الله آغاز شد. هدف از این عملیات انهدام نیروهای سپاه سوم عراق، تامین جزایر مجنون شمالی و جنوبی، ادامه تک از جزایر و محور طلائیه به سمت نشوه و الحاق به نیروهایی که از محور زید به دشمن حمله می کردند بود. قرار شد خشکی شرق دجله از طریق هور تصرف شود تا دشمن نتواند از سمت شمال سپاه سوم را تقویت کند.

دلایل متعددی باعث شد تا منطقه عملیات هور باشد که یکی از آن دلایل این بود که دشمن فکر نمی‌کرد نیروهای اسلام توانایی عملیات در این منطقه جغرافیایی را داشته باشند.

عملیات خیبر که به آزاد سازی منطقه ای به وسعت 1000 کیلومتر مربع در هور، 140 کیلومتر مربع در جزایر مجنون و 40 کیلومتر مربع در طلاییه انجامید، موجب افزایش عزم بین المللی در جهت کنترل ایران و جلوگیری از شکست عراق گردید؛ به گونه ای که از تاریخ 3/12/1362 (زمان آغاز عملیات خیبر) تا تاریخ 30/7/1363 تعداد 474 طرح صلح از سوی 54 کشور مختلف جهان ارایه شد. شورای امنیت سازمان ملل نیز در تاریخ 11/3/1363 قطع نامه 552 خود را در خصوص پایان دادن به جنگ ایران و عراق تصویب نمود. این در حالی بود که هیچ یک از قطع نامه و طرح های مذکور نظر ایران را تامین نمی کرد.

هم چنین، در این عملیات فرماندهان جنگ به اهمیت تاثیر تجهیزات دریایی و آبی – خاکی برای کسب نتایج مهم و حیاتی پی بردند و نیز سپاه پاسداران به یکی از ضرورت های حساس و حیاتی در تکمیل و توسعه سازمان خود آگاه گردید و آن لزوم ایجاد تقویت و توسعه یگان های دریایی برای انجام عملیات های آبی – خاکی بود. این رهیافت، قابلیت سپاه در انجام عملیات عبور از هور و رودخانه های بزرگ را توسعه داد و هسته اصلی عملیات های بدر، والفجر8، کربلا3، 4 و 5 و نیز زمینه ای برای تشکیل نیروی دریایی سپاه پاسداران گردید.

این عملیات دستاوردهای خود را مدیون رزمندگانی است که شجاعانه جان خود را به کف گرفته و به مقابله با دشمن پرداختند. آنچه می‌خوانید خاطراه ای است از عباس پالیزدار یکی از رزمندگانی که در عملیات خیبر حضور داشته و می‌گوید:

*سه روز در بیمارستان اراک تنها برای معاینه و تشکیل پرونده سپری شد در حالی که روز به روز زخم پایم حادتر می‌شد و سیاهی آن توسعه پیدا می‌کرد به نحوی که حتی به مجرای تناسلی‌ام نیز رسیده بود و من همچنان در مقابل درخواست رضایت پزشکان مقاومت می‌کردم.

 

روز چهارم چند پزشک آلمانی پایم را معاینه کردند و به سرپرستار دستور دادند فردای آن روز من را (چک) و برای عمل جراحی آماده کنند. سرپرستار مسئله عدم رضایت من را برای دکترها یادآور شد. رئیس بیمارستان گفت: ما کاری به رضایت ایشان نداریم، اگر پایش قطع نشود به زودی عفونت به قلب می‌رسد و ایشان را از بین می‌برد، ما نتیجه را برای مرکز پزشکی بنیاد به وسیله تلکس ارسال می‌کنیم و مرکز پزشکی هم به خانواده‌اش مراجعه و از پدر و مادرش رضایت خواهند گرفت.

از این که دیگر به عقیده من اهمیتی نمی‌دادند و خلع سلاح شده بودم سخت ناراحت بودم و آرام و قرار نداشتم. شب آن‌روز تا دیر وقت خوابم نبرد و آنچه را که در طی چند روز بر من گذشته بود در خاطرم مرور کردم و دلگیر بودم که چرا مثل محمدعلی به فیض شهادت نائل نشده‌ام شاید گناهی مرتکب شده‌‌ام که به چنین روزی گرفتار آمده‌ام یا ...

نیمه‌های شب با همین افکار به خواب رفتم و در عالم رویا همان نور داخل نیزار را دیدم و این بار در حالی‌که گریه می‌کردم دست نیاز به طرف نور دراز کردم و از او خواستم تا مرا از این وضعیت نجات دهد.

عمو که از صدای گریه من بیدار شده بود مرا از خواب بیدار کرد و گفت: چرا گریه می‌کنی؟ من که تمام بدنم از عرق خیس شده بود ماجرای نور را آن‌طور که دیده بودم برایش تعریف کردم در حالی که گونه‌هایش از شادی گل انداخته بود با اطمینان و هیجان خاصی گفت: مطمئنم پایت خوب می‌شود آن شب تا صبح من و عمو نخوابیدیم و با هم زیارت عاشورا و دعای فرج آقا امام زمان(ع) را خواندیم.

ساعت هشت صبح بود که یک رزیدنت به همراه سرپرستار و دستیارش وارد اطاق شدند تا مرا (چک) و نتیجه را برای مرکز پزشکی بنیاد در تهران ارسال کنند. وقتی سرپرستار ملحفه را از روی پایم کنار زد و زخم پایم را دید با حالت شک و تردید به من و رزیدنت نگاه کرد. رزیدنت هم با دقت پایم را ورانداز کرد و با عجله از اطاق بیرون رفت و لحظه‌ای بعد به همراه پزشکان آلمانی بازگشت. پزشکان آلمانی هم با تعجب پایم را معاینه کردند و بدون اینکه چیزی بگویند همه از اطاق بیرون رفتند.

من که به حرکت‌‌های آنان مشکوک شده بودم پایم را که بی‌حس شده بود کمی تکان دادم و زمانی که پایم بدون درد به حرکت درآمد ملحفه را کنار زدم و دیدم سیاهی آن کاملا از بین رفته و درست مثل روزهای اول مجروحیت تازه پوست پایم شفاف است، بی‌اختیار با خوشحالی فریاد زدم: عمو من خوب شدم، من شفا گرفتم، من شفا گرفتم...

پزشکان آلمانی که به معجزه و این قبیل مسائل اعتقادی نداشتند، پرونده قبلی را کنار گذاشته و مجددا باگرفتن آزمایش و نوار پرونده جدیدی برایم تشکیل دادند، در نتیجه قرار شد از قطع‌کردن پایم صرف‌نظر کنند و با چند عمل جراحی شریان‌های قطع شده را به هم وصل و شکستگی پایم را نیز گچ بگیرند.

عمو که از بابت قطع شدن پایم خیالش راحت شده بود، پس از ملاقات با رئیس بیمارستان و سفارش من و همچنین مطرح نمودن مسئله (شفاگرفتن)، بدون اینکه به خانواده‌اش در تهران سری بزند، به منطقه بازگشت.

در طی مدت یک هفته چهار عمل جراحی با موفقیت بر روی پایم صورت گرفت و شکستگی آن نیز ترمیم شد و قرار شد پس از دو هفته از بیمارستان مرخص یا به یکی از بیمارستان‌‌های تهران منتقل شوم و این در حالی بود که روزانه عده کثیری از مردم اراک و حتی روستاهای اطراف که از موضوع شفا گرفتنم باخبر شده بودند به عیادتم می‌آمدند و من روزانه باید به سوال‌های بی‌شمار عیادت‌کنندگان پاسخ می‌دادم و آنچه را که از ابتدا بر من گذشته بود به تفضیل بازگو می‌کردم، به ویژه ایام مبارکه دهه فجر که دانش‌آموزان از سطح مدارس و دبیرستان‌ها به دیدنم می‌آمدند و نحوه شفا گرفتنم را جویا می‌شدند.

پس از دو هفته که با تجویز پزشک معالج از تخت پایین آمدم با عصا شروع به راه رفتن کردم، مرا جهت اعزام به یکی از بیمارستان‌های تهران آماده نموده و با یک دستگاه آمبولانس روانه فرودگاه کردند.

هواپیمایی که قرار بود با آن به تهران منتقل شوم مدت 20 دقیقه تاخیر کرد و من که همواره منتظر فرصتی بودم تا قبل از رفتن به تهران به منطقه بازگردم و قولی را که به محمدعلی داده بودم عملی کنم، به راننده آمبولانس که از بابت تاخیر هواپیما حرص می‌خورد، گفتم: شما بروید، من می‌توانم راه بروم، خودم سوار هواپیما می‌شوم. و او هم که منتظر چنین پیشنهادی بود با خوشحالی خداحافظی کرد و رفت. هواپیما چند دقیقه بعد در باند فرودگاه بر زمین نشست و مسافران سوار بر هواپیما شدند و وقتی که هواپیما به پرواز درآمد، از فرودگاه خارج شدم. و با تهیه بلیط به منطقه بازگشتم.

وقتی در اهواز از قطار پیاده شدم پایم به شدت درد می‌کرد اما بی‌توجه به آن به هر نحوی بود خود را به بنه و از آنجا به اسکله شهید عسگری که عمو و بچه‌ها در آنجا مستقر بودند رساندم.

وقتی عمو چشمش به من افتاد سخت عصبانی شد و با داد و فریاد گفت: تو اینجا چه کار می‌کنی با این وضعیت ناهنجار پایت چرا به منطقه برگشتی؟ توی این هوای گرم پایت چرک می‌کند و دوباره سیاه می‌شود.

در حالی که بغض گلویم را می‌فشرد گفتم: می‌‌خواهم بروم و جنازه محمدعلی را بیاورم.

عمو که کمی آرام شده بود گفت: وضعیت منطقه مساعد نیست.

بغض انباشته شده در گلویم ترکید و با گریه گفتم: اگر هم کسی نیاید به تنهایی می‌روم.

عمو با لحن پدرانه‌ای گفت: خیلی خوب، لازم نیست تو بیائی، فقط مشخصه‌ها و گرای منطقه را به ما بده ما می‌رویم و او را می‌آوریم، ولی باید به ما قول بدهی که بعد از آوردن جنازه محمدعلی به تهران برگردی و درمان پایت را پیگیری کنی.

در حالی که اشک چشمهایم را پاک می‌کردم با خوشحالی گفت: چشم، شما این کار را انجام بدهید، قول می‌دهم بلافاصله منطقه را ترک کنم. بعد از این که عمو 5 نفر از نیروهای آشنا به منطقه را انتخاب نمود و با ستاد و نیروهای مستقر در منطقه هماهنگی کرد، مسیر و مشخصه‌های منطقه را به آنان گفتم آنها به راه افتادند و از خاکریز گذشتند.

دو ساعت بعد که عمو و نیروهایش بازگشتند با خود سه جنازه شهید به همراه آورده بودند که هیچ کدامشان محمدعلی نبود، در اصل همان جنازه‌هایی بود که من جابجا کرده و برای آنها شاخص گذاشته بودم و جنازه محمدعلی یک متر آنطرفتر زیر نی‌ها قرار داشت که آن را نیافته بودند.

عمو وقتی به محل دقیق جنازه محمدعلی واقف شد، بلافاصله برای بار دوم به همراه نیروهایش برگشت و پس از دو ساعت ‌و نیم در حالی که با دشمن درگیر شده بودند و یکی از نیروها نیز ترکش خورده بود جنازه محمدعلی را با خود به همراه آوردند.

وقتی چپیه را از روی صورت محمدعلی کنار زدم همان لبخندی را بر لب داشت که موقع رویت نور در نیزار بر لبانش نقش بسته بود، لبانم را بر گونه‌اش گذاشتم بوی دل‌انگیز عطر گل محمدی مشامم را نوازش داد و پیشانی‌اش را که با دست لمس کردم پوست بدنش گرم و تر و تازه بود و با این که نزدیک به یک ماه از شهادتش می گذشت انگار ساعتی قبل به لقای حق پیوسته بود.

 

نوشته شده در پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:موصل2,ساعت 7:47 توسط بمانی| |

 

 

س:آقای درویشی ابتدا خودتان را معرفی کنید و بفرمائید در کدام اردوگاه عراق اسیر بودید، مقداری از خودتان بگوئید

ج: بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم الحمدالله‌رب‌العالمین ، بنده درویشی هستم از خوزستان شهرستان امیدیه در تاریخ 62/12/8 عملیات خیبر در دشت بستان اسیر شدم محل اسارتم در اردوگاه موصل دو و یک سال آخر هم در موصل یک ودر تاریخ 69/5/27 آزاد شدم.

 

 س:نحوه اطلاع‌رسانی شما به آزادگان اردوگاه موصل 2 برای حضور در همایش چگونه انجام شده است؟

 

ج: ما یکی از عزیزان را بعنوان رابط معرفی کردیم به نام حاج عباس سیاری و شماره تلفن و فاکس را به رابطین استان‌ها دادیم و همچنین شماره فاکس استان‌ها را گرفتیم. هم به صورت کتبی هم به صورت تلفنی صحبت‌ها و هماهنگی‌های لازم با رابطین انجام شده است. در رابطه با تاریخ گردهمایی و نحوه حضوربه محل همایش ، زمان همایش، زمان شروع افتتاحیه و اختتامیه‌هم به اطلاع‌ آنها رسیده است. ضمنادر تاریخ 30 بهمن 1391 نشستی داشتیم و از تمامی رابطین دعوت شد که اکثراً حضور پیدا کردند. در آن نشست جزئیات برنامه‌هایی که نیاز بود رابطین در جریان قرارگیرند، جهت آمادگی برادران آزاده استان‌ها، توضیحات لازم داده شد.

 

س:تا کنون چند نفر از آزادگان اردوگاه موصل2  برای حضور در همایش اعلام آمادگی کرده اند؟

 

ج: تا امروز حدوداً 1200 نفر ثبت‌نام کرده اند. الحمدالله با توجه به اطلاع‌رسانی‌های پی‌درپی که توسط رابطین و دیگر برادران و دوستان شده است، استقبال ادامه دارد و در این مدت با استقبال خوبی مواجه شده‌ایم.

 

 

س:چی شد که شهر اهواز را برای همایش انتخاب کردید؟

 

ج: اولین همایش که در سال 1389 در مشهد مقدس برگزار شد. آنجا جمعی از دوستان دور هم نشستند و برنامه‌ریزی همایش بعدی را تنظیم کردند و اقبال به سوی ما آمد. خوزستان با توجه به اینکه منطقه عملیاتی بود و منطقه جنگ بود برادران این توفیق را به آزادگان خوزستان دادند و ما خودمان هم در این رابطه مشتاق بودیم و برادران بزرگوار آزاده خوزستانی ،آنها‌ هم از این دعوت استقبال کردند.

 

س: این همایش درچند روز برگزار می‌شود، مقداری هم در این مورد توضیح بدهید

 

ج: همایش به مدت سه روز از 15/12/91 تا 17/12/91 بصورت رسمی برگزار خواهد شد. یعنی افتتاحیه روزپانزدهم ساعت 9 صبح و اختتامیه هم روز هفدهم بعد از نماز ظهروعصر و صرف غذا تمام می‌شود. ما اطلاع‌رسانی کردیم کسانی که بلیطشان روز پانزدهم صبح ردیف نشده، می‌توانند از روز چهاردهم بیایند ما در خدمتشان باشیم. آزادگان عزیزی هم که عزیمتشان برای بعدازظهر روز هفدهم میسرنیست، تا هجدهم می‌توانند مهمان ماباشند و ما این ایام در خدمت آنها باشیم.

 

س: چه برنامه‌هایی در این سه روز برگزار می‌کنید؟

 

ج: ما سه روز را به سه بخش تقسیم کردیم. روز اول افتتاحیه، که انشاءالله ساعت 9 صبح شروع می‌شود. دعوت از مسئولین شورای تامین استان خوزستان را داشتیم. از نمایندگان مجلس و عزیزانی که در طول همایش ما را پشتیبانی کردند. مثلاً شرکت نفت و حفاری و فولاد و جاهایی که ما را پشتیبانی کردند. شروع همایش با تلاوت قرآن مجید و سرود جمهوری اسلامی و سپس مدیحه‌ سرایی حاج‌صادق آهنگران و بعد از آن خیر مقدم گویی توسط برادر عزیزمان حاج آقا جابریان انجام می‌شود. سخنران هم حجه الاسلام والمسلمین حاج‌آقا ابوترابی هستند. البته برنامه های دیگری هم داریم. اگر حاج‌آقای قاسمی هم تشریف آوردند چند دقیقه‌ای هم در خدمت ایشان هستیم. بعد از سخنرانی حاج‌آقا ابوترابی، برنامه سرود و تئاتر هم داریم که انشاءالله اجرا می‌شود.

 

 

س: آزادگان عزیز به چه آدرسی باید تشریف بیاوردند؟

 

ج: اهواز- حد فاصل کیلومتر 2 جاده ماهشهر- اهواز بین فلکه شهید بندر و سه راهی تپه با ترمینال زاگرس.

 

س: اسکان این عزیزان را در کجا در نظر گرفته‌‌اید؟

 

ج: در اردوگاه شهید مسعودیان زائرسرای استان فارس و چهارمحال بختیاری

 

س: اگر صحبت دیگری دارید بفرمایید

 

ج: روز شانزدهم انشاءالله بازدید از مناطق عملیاتی را داریم که بعد از نماز صبح همه عزیزان با اتوبوس‌هایی که تهیه شده منطقة حور الهویزه ، منطقه عملیاتی خیبر را بازدید می‌کنند. بعد از آن هم برای صرف ناهارو نماز به مزار شهدای هویزه می‌رویم. پس از آن به طرف دهلاویه، یادمان شهید چمران می‌رویم. آنجا هم سخنرانی سردارقربانی راخواهیم داشت. البته در خود منطقة حور هم یک نفر راوی هست که در حد ده تا پانزده دقیقه از وضعیت عملیاتی خیبر توضیحاتی را ارائه مینماید.

 

 

نوشته شده در چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:موصل2,ساعت 11:28 توسط بمانی| |

عملیات خیبر

 

پس از فتح خرمشهر و عقب نشینی سراسر ارتش عراق، دشمن برای دست یابی به پدافند مطمئن تدابیری به کار بست؛ به گونه ای که در مناطق کوهستانی، ارتفاعات مرزی را همچنان در اشغال خود نگه داشت؛ و در مناطق پست، با به کارگیری موانع مصنوعی موقعیت خود را تحکیم بخشید. در عین حال، دشمن از موانع طبیعی نیز به منظور ایجاد اطمینان بیشتر بهره می گرفت. در این میان، رودخانه عریض اروند و منطقه وسیع هورالعظیم از نگرانی دشمن نسبت به تهاجم قوای ایران کاسته بود. این موضوع در منطقه هورالعظیم بیشتر مشهود بود، به طوری که دشمن هیچ گونه مانعی را برای ایجاد پدافند در غرب این منطقه در نظر نگرفته بود. عراق هرگز نمی پنداشت آب گرفتگی وسیع هورالعظیم برای نیروهای پیاده ایران قابل عبور باشد؛ و نیز گمان نمی کرد قوای مسلح ایران تلاش اصلی خود را در این منطقه قرار دهند.

هم چنین عراق در سال های سوم و چهارم جنگ تاکتیک های جدیدی اتخاذ کرد، که طبعا نیازمند به کارگیری تاکتیک ها و تدابیر جدید بود. به منظور برهم زدن معادله نظامی جنگ به نفع جمهوری اسلامی و به دست گرفتن ابتکار عمل، منطقه هور با سه ویژگی انتخاب گردید:

ضعف و ناتوانی دشمن در عملیات آبی خاکی،سرعت عمل،غافلگیری.

منطقه هور با توجه به تجارب به دست آمده از عملیات رمضان تا والفجر 4 و با در نظر گرفتن توان خودی و دشمن، و نیز نقش زمین و تاثیر گذاری آن، انتخاب شد. نظر به راکد بودن نسبی آب هور و وسعت بیش از اندازه آن، که طبعاً منجر به طولانی شدن عقبه های نیروهای خودی می شد و نیز فقدان زمین مناسب جهت قدرتمندی و قابلیت های نیروهای خود (پس از عملیات رمضان تا قبل از خیبر)، از جمله شرایط و عواملی بود که موجب می شد دشمن تصور عملیات گسترده را از طرف هور نداشته باشد و همین تصور باعث گردید که عراق، از جزایر مجنون شمالی و جنوبی و شرقی دجله تنها با چند گردان پدافند نماید.

در این میان، اجرای عملیات والفجر مقدماتی در منطقه شمال هور، به رغم نتایج غیرمطلوب آن، نتیجه ای بزرگ – هر چند غیر مستقیم – بر جای گذارد. عملیات در منطقه چزابه، شناسایی موقعیت ضعیف دشمن در منطقه هور را در پی داشت.

فرماندهان سپاه پاسداران که به مناسبت عملیات والفجر مقدماتی در آن منطقه حضور یافته بودند، با مشاهده نقاط ضعف دشمن، سریعاً به طراحی عملیات خیبر پرداختند و با استفاده از تجربه حاصل از عملیات والفجر مقدماتی، ضریب امنیت را شدت بخشیده و رعایت حفاظت اطلاعات را اصل قرار دادند. مضافاً به این که دو نکته مهم دیگر در دستور کار قرار گرفت. نکته اول، فعالیت های شناسایی بود که با توجه به رعایت اصل حفاظت، به نیروهای بومی سپاه خوزستان واگذار شد.

نکته دوم، تغییر در سازمان رزم سپاه پاسداران و ایجاد قابلیت عملیات آبی – خاکی بود که باید متحقق می شد ، بر همین اساس، یگان دریایی سپاه (قرارگاه نوح) تشکیل شد. در عین حال، برای جلوگیری از هوشیاری دشمن، قرارگاه دریایی سپاه در بوشهر فعال گردید تا به این وسیله تلاش جدید به منظور افزایش فعالیت در خلیج فارس تلقی گردد.


ادامه مطلب
نوشته شده در شنبه 5 اسفند 1391برچسب:,ساعت 10:44 توسط بمانی| |

download

یکی دیگر از فرماندهان دوران دفاع‌مقدس پس از تحمل سال‌ها رنج و درد ناشی از مصدومیت شیمیایی در جبهه‌های حق علیه باطل، در تهران به جمع همرزمان شهید خود پیوست.امیر سرتیپ علیرضا سنجابی جانباز ۷۰ درصد شیمیایی که از همرزمان شهید سپهبد علی صیاد شیرازی بود،روز گذشته (دوشنبه) به شهادت رسید.سنجابی از نیروهای شجاع و از فرماندهان نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس بود و در عملیات‌هایی همچون «والفجر۲، والفجر۹ و ظفر۳ » حضوری فعال و اثرگذار داشت و ۷۲ ساله بود.سنجابی، سال ۱۳۱۹ در شهرستان قزوین به متولد شد. در سال ۱۳۳۸ وارد دانشگاه افسری (امام علی(ع) فعلی) نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران شد و از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۶ حضوری پرشور در جبهه‌های حق علیه باطل داشت.این شهید والامقام که سمت‌هایی همچون فرمانده تیپ یکم پیرانشهر و جانشین قرارگاه عملیاتی شمال غرب را در طول سالیان حضورش در دوران دفاع مقدس عهده دار بود در سال ۱۳۶۴ در عملیات «قادر» به دلیل بمباران شیمیایی دشمن به شدت مجروح و به درجه جانبازی نائل آمد.تدریس در دانشگاه عالی دفاع ملی، دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش (دافوس) و دانشگاه آزاد اسلامی از جمله فعالیت‌های شهید سنجابی در دوران پس از جنگ تحمیلی بود.

نوشته شده در پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:دفاع‌مقدس,ساعت 9:24 توسط بمانی| |

پیام تسلیت در پی ارتحال آیت‌الله حاج شیخ عزیز الله خوشوقت

در پی ارتحال آیت‌الله آقای حاج شیخ عزیز الله خوشوقت رضوان‌الله علیه، رهبر انقلاب اسلامی در پیام تسلیتی درگذشت این عالِم ربانی، معلم اخلاق و سالك الی‌الله را مصیبتی اندوهبار خواندند و این ثلمه‌ی بزرگ را به بازماندگان و شاگردان ایشان تسلیت گفتند.
متن پیام حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به این شرح است:

بسم‌ الله الرحمن الرحیم
با تأسف و اندوه فراوان خبر رحلت عالم ربانی، سالك الی‌الله و عارف بالله مرحوم آیت‌الله آقای حاج شیخ عزیز الله خوشوقت رضوان‌الله علیه را دریافت كردم. عمری با بركت، سرشار از معنویت و تهذیب، و گامهای پیوسته در سلوك الی الله، همراه با مجاهدتی كم نظیر در تربیت نفوس مستعد و دلهای مشتاق، خلاصه‌‌ئی از زندگینامه‌ی این روحانی مهذّب و این معلّم اخلاق و معرفت است. بی شك فقدان این شخصیت ممتاز، برای آشنایانِ رتبه‌ی معنوی آن بزرگوار مصیبتی اندوهبار و برای شاگردان و مستفیدان محضر پر فیض او ثلمه‌ئی بزرگ است. اینجانب تسلیت صمیمانه‌‌ی خود را به خانواده‌ی مكرّم و فرزندان محترم و دیگر وابستگان و به همه‌ی ارادتمندان ایشان معروض میدارم و علو درجات و شمول رحمت حق و حشر با اولیاء الله را برای روح مطهرشان از خداوند متعال مسألت میكنم.
سید علی خامنه‌ای
1391/12/02
نوشته شده در پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:,ساعت 9:16 توسط بمانی| |

روز دوشنبه 30/11/91 آخرین جلسه هم اندیشی برگزاری همایش آزادگان اردوگاه موصل 2 با حضور رابطین ونمایندگان استانها وهمچنین اعضای ستاد همایش درتهران به میزبانی آزاده ارجمند سید ابطحی درساعت 9/30صبح برگزار گردید این نشست که به منظور جمع بندی وهماهنگی های لازم پیرامون اجرای برنامه های پیش بینی شده با تلاوت قران کریم آغازگردید نخست دکترموحدی طی سخنانی پیرامون همایش ایراد نمود وپس از ان آقای درویشی دبیر اجرایی طی گزارشی چگونگی پیشبرد امور را برای حضار تشریح نمودند سپس توسط مسولین کمیته ها موارد ضروری جهت اطلاع حاضرین ارایه شد گفتنی است جلسه بحث وبررسی در خصوص پیشنهادات شرکت کنندگان تا ظهر ادامه پیداکرد.قابل ذکراست درساعت 15 همانروزاعضای ستاد همایش طی نشستی دردفتر موسسه فرهنگی پیام آزادگان با حضور مسولین موسسه درخصوص همکاریهای موسسه به بحث وتبادل نظر پرداختند.

 

ادامه مطلب
نوشته شده در چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:همایش آزادگان اردوگاه موصل 2,ساعت 10:30 توسط بمانی| |

کپی برداری بدون ذکر منبع غیر مجاز می باشد
www.sharghi.net & www.kafkon.com & www.naztarin.com