در صفحه 129 از كتاب «تراث الكربلاء» (میراث كربلا) كه توسط آقای «مسلمان هادی صلعمة» تألیف شده، مطالبی در مورد تل زینبیه سلام الله علیها بیان شده است.
به گزارش شیعه آنلاین، در این مطلب آمده: تل به معنای تپه، توده خاك و ریگ است. سرزمین كربلا، ناهموار و دارای تل و تپه بوده است. در حادثه كربلا تپه ای مشرف بر محل شهادت شهدای كربلا وجود داشته كه حضرت زینب سلام الله علیها بالای آن میآمدند تا وضعیت برادر عزیزشان حضرت امام حسین علیه السلام را در میدان نبرد بررسی كنند.
کتاب “اسارت در هور” درباره ماجرای اسارت ۵ نفر از خلبانان هوانیروز در جنگ تحمیلی و براساس خاطرات ۲ نفر از آن ها، به قلم مرتضی قاضی و توسط انتشارات روایت فتح منتشر میشود. به گزارش سجاد، کتاب “اسارت در هور” در مجموعه “روایت نزدیک” (برشی کوتاه از یک حادثه و روایت آن توسط راوی) قرار دارد. کتاب درباره سقوط هلیکوپتر ایرانی، در منطقه هور است که خلبانان آن توسط نیروهای عراقی و به مدت۳ روز در جاده خندق اسیر میشوند.قخلبانان تصور میکردند اعدام خواهند شد. اما نیروهای ایرانی به فرماندهی مرتضی قربانی به جاده نزدیک شده و بعد از حوادثی، اسرا آزاد می شوند. بنابراین گزارش، حمید صفایی و جهانگیر دلیری فر،۲ نفر از خلبانان اسیر در هور بودند که از تلفیق خاطرات آنها این کتاب شکل گرفت. سالها پیش در برنامه تلویزیونی روایت فتح مستندی با موضوع خاطرات اسارت ۵ خلبان هوانیروز پخش شد. این خاطرات به صورت مکتوب در آمد و در کتاب “اسارت در هور” مورد استفاده قرار گرفت.
قسمتی از متن کتاب:
نگاهم به هور بود و می خواستم پرنده را بکشانم سمت دایره وسط هور. اما هدایت هلی کوپتر از دست من خارج شده بود. خودش هر طرفی می خواست می رفت. شده بودم مثل راننده هایی که ماشینشان فرمان بریده. خیلی برایم زور داشت؛ موجودی که تا چند لحظه قبل کنترلش کاملاً در اختیارم بود، بنای ناسازگاری گذاشته بود و هر کاری دلش می خواست می کرد. شده بود مثل یک بچه ی لج باز. چیزی نمی توانستم به اش بگویم. انگار نه انگار که سال ها خلبانش بوده ام. “اسارت در هور” روایت دو خلبان هوانیروز است از عملیات بدر؛ روایتی از سه روز اسارت./چاپ آخر 1391
انتشارات پيام آزادگان در پنجمين سال شركت خويش در نمايشگاه كتاب، براي دومين بار ميزبان قدمهاي گرم رهبر تمام آزادگان و راستقامتان جهان بود. امسال نيز همانند سال 1390، رهبر انقلاب اسلامي با حضور پربركتشان در غرفة كوچك پيام آزادگان، روشنيبخش چشمان تمامي آزادگان شدهاند.
خانم مريم بيات (معاون بخش پژوهش مؤسسه پيام آزادگان) بعد از سلام و عرض خوشآمدگويي به مقام معظم رهبري (دامت ظله) تازهترين كتاب چاپ شدة اين مؤسسه را به ايشان معرفي كردند و يادآور شدند كه اين كتاب داستان زندگي همان اسير نوجوان 13سالهاي است كه با خبرنگار هندي به دليل نداشتن حجاب مصاحبه نكرده است. وي همچنين به تناسب نامگذاري سال 1392 با عنوان «حماسه سياسي و حماسه اقتصادي» ظريفترين نكتة اين كتاب را برگزيد و به جانشين والاي امام خميني(ره) عرضه داشت: «مهدي طحانيان در همان مصاحبة ماندگارش در واقع يك حماسة سياسي خلق كرده است.» و در توضيح اين موضوع ادامه داد: «حماسه سياسي زماني خلق شد كه نصيرا شارما (خبرنگار هندي) بحثي سياسي را مطرح كرد و سپس براي نشان دادن عدم اهميت امام خميني(ره) به اسرا گفت: امام خميني به اسرا گفته است كه اين بچههاي اسير براي كشور ما نيستند و اصلاً اينها ايراني نيستند.
و مهدي با شجاعت تمام جوابشان را اينگونه داد: من كه ميدانم آقا اين حرف را نزده، اما اگر هم يك درصد چنين چيزي گفته باشند راست گفتهاند، چون ما ديگر بچه نيستيم. امام خوب ميدانست كه بچه به جبهه نفرستاده بلكه مرد فرستاده است... اگر هم گفته باشد او رهبر من است و هرچه او بگويد همان است».
خانم بيات همچنين بعد از معرفي پيام آزادگان و بخش انتشارات آن به آقاي حسيني (وزير ارشاد و فرهنگ اسلامي) خطاب به مقام معظم رهبري بيان داشت كه پيام آزادگان در صدد است كه خاكريز پنهان جنگ تحميلي را به مردم بشناساند.
و رهبر عظيمالشأن انقلاب اسلامي در پاسخ او فرمودند:
خاكريز پنهان، چه تعبير زيبايي! چقدر عالي، چقدر خوب.
و در پايان اين ديدار كوتاه اما پرشور يك جلد كتاب «سرباز كوچك امام» از طرف مؤسسه فرهنگي پيام آزادگان به عزيزترين يار امام منتظران(عج) تقديم شد.
«يارب اندر كنف ساية آن سرو روان گر من سوخته يكدم بنشينم چه شود»
اين كتاب را با تمام بيمقدارياش تقديم ميكنيم به عزيز جان، آن پير فرزانه و رهبر عزيزمان. باشد كه گوشه چشمي عنايت فرمايند و مقبول افتد.
میلاد پر شکوه دختر رسول خدا و سرور زنان دو عالم ، حضرت فاطمه سلام الله علیها مبارک باد.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در سال پنجم بعثت، که سال ولادت فرزندش بود؛ در سختترین شرائط و حالات به سر مى برد.
اسلام منزوى بود، و مسلمانان اندك نخستین، شدیداً تحت فشار .
محیط مكه بر اثر شرك و بت پرستى و جهل و خرافات و جنگهاى قبایل عرب و حاكمیت زور و بینوایى توده هاى مردم، تیره و تار بود.
پیامبر(صلی الله علیه و آله) به آینده مى اندیشید، آینده اى درخشان از پشت این ابرهاى سیاه و ظلمانى، آینده اى كه با توجه به اسباب عادى و ظاهرى بسیار دوردست و شاید غیر ممكن بود.
در همین سال حادثه بزرگى در زندگى پیامبر رخ داد، به فرمان خدا براى مشاهده ملكوت آسمانها به معراج رفت، و به مصداق «لنریه من آیاتنا الكبرى» آیات عظیم پروردگار در پهنه بلند آسمان را با چشم خود دید، و روح بزرگش بزرگتر شد، و آماده پذیرش رسالتى سنگین تر، توأم با امید بیشتر .
در روایتى از اهل سنت و شیعه - كه هر دو بر آن تأكید دارند - مى خوانیم: پیامبر(صلی الله علیه و آله) در شب معراج از بهشت عبور مى كرد، جبرئیل از میوه درخت طوبى به آن حضرت داد، و هنگامى كه پیامبر(صلی الله علیه و آله) به زمین بازگشت نطفه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از آن میوه بهشتى منعقد شد.
لذا در حدیث مى خوانیم كه پیامبر(صلی الله علیه و آله) فاطمه (سلام الله علیها) را بسیار مى بوسید، روزى همسرش عایشه بر این كار خرده گرفت، كه چرا این همه دخترت را مى بوسى؟!
پیامبر(صلی الله علیه و آله) در جواب فرمود:
«من هر زمان فاطمه را مى بوسم، بوى بهشت را از او استشمام مى كنم.»
و به این ترتیب این مولود بزرگ از عصاره پاك میوه هاى بهشتى و از پدرى همچون پیامبر(صلی الله علیه و آله)، و مادر ایثارگر و فداكارى همچون «خدیجه» در روز بیستم جمادى الثانى گام به دنیا نهاد، و طعن و سرزنشهاى مخالفین كه پیامبر را بدون «نسل جانشین» مى پنداشتند، همگى نقش بر آب شد، و به مضمون سوره «كوثر» فاطمه زهرا چشمه جوشان براى ادامه دودمان پیامبر و ائمه هدى و خیر كثیر در طول قرون و اعصار، تا روز قیامت شد.
این بانوى بهشتى نامهایی داشت كه هر كدام از دیگرى پر معنى تر بود: 1- فاطمه، 2- صدیقه، 3- طاهره، 4- مباركه، 5- زكیه، 6- راضیه، 7- مرضیه، 8- محدثه، 9- زهرا و هر یك بیانگر اوصاف و بركات وجود پربركت او است.
همین بس كه در نام معروفش «فاطمه» بزرگترین بشارت براى پیروان مكتبش نهفته است، چرا كه «فاطمه» از ماده «فطم» به معنى جدا شدن، یا باز گرفتن از شیر است، و طبق حدیثى كه از پیامبر گرامى اسلام(صلی الله علیه و آله) روایت شده به امیر مؤمنان على(علیه السلام) فرمود:
«مى دانى چرا دخترم، فاطمه نامیده شد؟
عرض كرد: بفرمائید.
فرمود: براى آن كه او و شیعیان و پیروان مكتبش از آتش دوزخ باز گرفته شده اند!»
از میان نامهاى او نام «زهرا» نیز درخشندگى و فروغ خاصى دارد، از امام صادق(علیه السلام) پرسیدند: چرا فاطمه را «زهرا» مى نامند؟
فرمود: «زیرا زهرا به معنى درخشنده است و فاطمه چنان بود كه چون در محراب عبادت مى ایستاد، نور او براى اهل آسمانها پرتو افكن مى شد، همانگونه كه نور ستارگان براى اهل زمین [پرتو افكن است ]، لذا زهرا نام نهاده شد.»
هنگامى كه خدیجه زنى با شخصیت و معروف به بزرگى بود، با پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) ازدواج كرد زنان مكه با او قطع رابطه كردند، و گفتند: او با جوان تهیدست و یتیمى ازدواج كرده و شخصیت خود را پائین آورده است!
این وضع همچنان ادامه یافت تا این كه خدیجه باردار شد و جنینش كسى جز فاطمه زهرا نبود.
به هنگام وضع حمل به سراغ زنان قریش فرستاد و از آن ها خواست كه در این ساعات حساس و پردرد و رنج به یارى او بیایند و تنهایش نگذارند، اما او با این پاسخ سرد و دردآلود روبرو شد كه:
«تو سخن ما را گوش نكردى، با یتیم ابوطالب كه مالى نداشت ازدواج نمودى، ما نیز به كمك تو نخواهیم شتافت!»
خدیجه با ایمان، از این پیام زشت و بى معنى سخت غمگین شد، اما در اعماق دلش نور امیدى درخشید كه خدایش او را در این حال تنها نخواهد گذاشت.
لحظات سخت و بحرانى وضع حمل آغاز شد، او در محیط خانه تنها بود، و زنى كه او را كمك كند وجود نداشت، قلب او فشرده تر مى شد، و امواج خروشان بى مهریهاى مردم روح پاكش را آزار مى داد.
ناگهان برقى در افق روحش درخشید، چشم بگشود و چهار زن را نزد خود دید، سخت نگران شد. یكى از آن چهار زن صدا زد:
نترس و غمگین مباش. پروردگار مهربانت ما را به یارى تو فرستاده است ما خواهران توایم.
من ساره ام!
و این یك آسیه همسر فرعون است كه از دوستان تو در بهشت خواهد بود.
آن دیگری مریم دختر عمران، و این چهارمى را كه مى بینى دختر موسى بن عمران، كلثوم است!
ما آمده ایم كه در این ساعت یار و یاور تو باشیم.
و نزد او ماندند تا فاطمه بانوى اسلام دیده به جهان گشود.
آرى به مصداق:
ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائكة الا تخافوا ولاتحزنوا»؛ كسانى كه بگویند پروردگار ما الله است، فرشتگان بر آن ها نازل مى شوند و مى گویند نترسید و اندوهى به خود راه ندهید.»
در اینجا نیز علاوه بر فرشتگان، ارواح زنان با شخصیت جهان به یارى خدیجه با ایمان و پر استقامت شتافتند.
تولد این مولود خجسته آنچنان پیامبر(صلی الله علیه و آله) را خشنود كرد كه زبان به مدح و ثناى پروردگار گشود، و زبان بدخواهان كه او را ابتر مى خواندند، براى همیشه كوتاه شد.
خداوند مژده این مولود پربركت را در سوره كوثر به پیامبرش داد و فرمود:
انا اعطیناك الكوثر، فصل لربك وانحر، ان شانئك هو الابتر»؛ ما سرچشمه جوشان خیر كثیر را به تو بخشیدیم، اكنون كه چنین است، براى پروردگارت نماز بجاى آور و تكبیر گو! مسلماً دشمن تو، ابتر است!
بارها گفت محمد که علی جان من است ، هم به جان علی و جان محمد صلوات
اهدا می کنیم به ارواح ملکوتی رسول اکرم صلی الله علیه و آله ، ائمه اطهار علیهم السلام ، همه شهدا از صدر اسلام تا کنون ، امام شهدا و جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف