ادامه مطلب
نوشته شده در یک شنبه 17 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 18:37 توسط بمانی| |

http://tanvir.ir/sysnews_img/photos/imam-khomeyni.jpg

اردوگاه موصل 2 سراسر از عشق به وجود مبارك امام عزيز بود . تك تك اسرا وجودشان مملو از محبت به امام عزيز بود،‌همه ي سرمايه هستي شان ديدار امام بود و دعاي هميشگي اسرا "‌خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگه دار بود"‌. دشمن به خوبي از علاقه مندي اسرا به رهبرشان مطع بود و اسرا عشق به امامشان را آشكارا براي دشمن ظاهر مي كردند.

. دشمن همه ي برادران را به نام " حرس خميني " مي شناخت و چون واقعاً‌ برادران اين اردوگاه حافظ و پاسدار اهداف مقدس امام بزرگوار بودند و با الهام گرفتن از قرآن كريم و نهج البلاغه و دعاها و سخنان امام وحدتي بي نظير داشتند و زمينه ي هيچ گونه سوء استفاده ي تبليغاتي و غيره را براي دشمن باقي نگذاشته بودند. بارها دشمن اعتراف مي كرد كه شما در قلب كشور عراق يك جمهوري اسلامي تشكيل داده ايد. به حق مي توان گفت اين اردوگاه پايگاه اسلام در دل دشمن بود و در ان هموازه مراسم بزرگداشت دهه ي مبارك فجر، روز ورود امام و پيروزي انقلاب ،‌ گرامي داشت هفته ي دفاع مقدس ،‌بزرگداشت عمليات پيروزمندانه ي سپاهيان اسلام و همچون فتح المبين و بيت المقدس و غيره ،‌حماسه ي پر شور عاشوراي حسيني (ع) ،‌ بزرگداشت شهيدان انقلاب و جنگ ، مجالس جشن و سرور به مناسبت تولد معصومين سلام الله عليهم و مجالس عزا و سوگواري به مناسبت شهادت آنها با كمترين امكانات و با بيشترين شكوه برگزار مي شد.

روزهاي عيد فطر و عيد غدير و عيد نوروز ،‌ روزهاي نمايش عظيمي از وحدت و برادري و مهرباني در ميان اسرا و در پايگاه دشمن بود. دو هزار نفر با تمام وجود در حياط اردوگاه برادرانه دست يكديگر را مي فشردند و همديگر را در آغوش مي گرفتند،‌و چه بسا اين مراسم عظيم كه توام با دعا براي وجود مبارك امام و تداوم انقلاب و دعوت به صبر در راه هدف همراه بود . ساعتها طول مي كشيد و دشمن با حسرت تمام نظاره گر اين وحدت و حركت عظيم برادران رزمنده ي دربند بود. سفره هاي عظيم وحدت كه گاه دو هزار نفر بر سر يك سفره مي نشستند اعضاي صليب سرخ جهاني را به حيرت وا مي داشت. بارها مي گفتند اين برادري و مهرباني كه در بين شما هست ما در هيچ كجاي دنيا نديده ايم. آنها مي گفتند دنياي غرب شما را خشن و بي عاطفه و خطرناك معرفي كرده اند و اكنون كه با شما رو به رو شده ايم خلاف گفته ي آنها را عيناً مشاهده مي كنيم.

در اينجا مجال سخن گفتن نيست تا گوشه اي از مسائل اخلاقي و عبادي و فرهنگي و جلوه هاي ايثار و فداكاري عزيزان دربند را كه درسهاي آموزنده اي را در بردارد ، نقل كنم.

فقط يادي از آن روز مصيبت بار مي كنم كه بدن نحيف اسرا را در هم شكست و سينه هاي پر درد آنها را جريحه دار ساخت.

ما چون راديو داشتيم از جريانات مملكت با خبر بوديم و خبر كسالت امام را مي دانستيم و به همين جهت براي سلامتي وجود شريفشان مجالس دعا بر پا مي كرديم و آنقدر اين دعاي شريف"‌خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگه دار "‌ را مي خوانديم كه اصلاً‌ باورمان نمي شد روزي امام از ميان ما برود.

صبح روز يكشنبه 14 خرداد 1368 بچه ها بي خبر از اين مصيبت عظمي ، عده اي مشغول بازي و عده اي سرگرم درس و بحث و عده اي هم در حال نظافت بودند. ساعت 10 صبح بود كه عراقي ها از بلندگوي اردوگاه قرآن گذاشتند. با شنيدن صداي قرآن ،‌بچه ها ناگهان از حركت باز ايستادند بازي خود به خود تعطيل شد، دلها به تب و تاب افتاد ، نگراني همه ي برادران را فرا گرفت . هنوز خبر حادثه به برادران نرسيده بود اما سكوتي غم انگيز سراسر اردوگاه را فراگرفته بود . برادران يا به هم نگاه مي كردند يا قدم مي زند ولي توان صحبت كردن با يكديگر را نداشتند . همه نگران و مضطرب بودند. دشمن براي نخستين بار اسرا را اين همه آرام مي ديد. وقت آمار رسيد. گرفتن آمار در سكوت كامل تمام شد و اسرا را داخل آسايشگاه كردند. خبر حادثه توسط برادري مسؤول از راديو گرفته شد. گوينده اخبار شروع به خواندن كرد:‌"‌«بسم ا... الرحمن الرحيم . انا لله و انا اليه راجعون" شنوندگان عزيز ،‌ توجه فرماييد . امام خميني ( اما گريه امانش نداد. دوباره شروع به خواندن كرد ) امام خميني به ملكوت اعلي پيوست."

سكوتي مرگبار همچنان در ميان برادران موج مي زد. قطرات اشك از گونه هاي عزيزان در بند بر زمين مي ريخت . عده اي به سجده رفته و همچون صخره اي به زمين چسبيده بودند و عده اي نيز زانوي غم بغل كرده و چشم به زمين دوخته بودند. بغضي خفه كننده هنوز گلوها را مي فشرد. ناباوري هنوز در ميان برادران موج مي زد،‌ اما آنگاه كه پيام فرزند امام خوانده شد كه روح بلند پيشواي مسلمانان و رهبر آزادگان حضرت امام خميني به ملكوت اعلي پيوست ، ناباوريها لباس باور به خود پوشيد و بغضها تركيد و صداي شيون اسرا و ناله ي آنها به آسمان رفت. در و ديوار با اسرا مي گريست . غبار غم همه جا را فرا گرفته بود. دنيا در چشم اسرا ديگر ارزشي نداشت. غم فقدان پدر تا مغز استخوان آنها را در بر گرفته بود. غم غربت با غم يتيمي در هم آميخته بود و مظلوميت بهتمام معني خود را نشان مي داد.

چهل شب و روز در سوگ رهبر و امام مان به عزا نشستيم ،‌ چهل شب و روز با قطرات اشك و با ياد رهبر و سخنان ايشان پيمان وفاداري با اهدافشان بستيم، چهل شب و روز در عزاي عمومي امام با شاگرد مكتبش و خورشيد فروزان دوران حياتمان حضرت آيت الله خامنه عهد بستيم كه سربازي پاكباخته براي ايشان باشيم. اماما، خداي بزرگ روحت را شاد گرداند و چندين برابر از فضلش كرم نمايد.

آزاده كمال الدين فتاحي

نوشته شده در یک شنبه 17 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 18:12 توسط بمانی| |

حضور حجة الاسلام ابوترابی نایب رییس مجلس شورای اسلامی و سردار کریمی  نماینده مشهد در مجلس شورای اسلامی در روز نخست این همایش  جای تشکر دارد

 
حضور آقای دکتر دهقان نماینده چناران و طرقبه در مجلس شورای اسلامی که خود نیز از آزادگان  و هم اردوگاهی بچه های موصل هست در جمع  این همایش  مغتنم بود  
همچنین مدیرکل سازمان بنیاد شهید و امورایثارگران استان آقای عابدینی مقدم که خود از اسرای قدیمی بود  تشریف داشتند و  نیز جمعی از بچه های فرمانده رزم که خود روزی از اسرای در چنگال دژخیمان بعث بوده در بین میهمانان و میزبانان حاضر بودند مانند  سردار انجیدنی - سردار درچه ای - جناب پهلوان مقدم - برادر حاج تقی فخلعی - ناصر شهبازی - افراسیابی و...   

 

امام خمینی

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

فضای شبیه اسارت و برنامه های دیدنی و شنیدنی و تکه نمایشهای  اجرا شده در روز اول که مشابه سازی دوران اسارت بود  و لذا

خیلی به بچه ها حس و حال دورا ن  بند و اسارت را یاد آور می شد

     یاد آوری  آمار ها و شلاق ها  و سکوت ها موقع آمدن  عراقیها

   و سایر  خاطرات  تلخ و شیرین  

یک سوله مشابه آسایشگاهها برای هرنفر یک پتو ترتیب داده شده بود و دقیقا  یادآور  یک شب اسارت بود که رفقا در این محل سه شب حضور خودرا  گذراندند اگر میخواستند نماز شب هم بخوانند بقیه اینقد حرف میزدند فرصت نمی دادند                                                      

انشالله همه ما از اسارت نفس و دنیا خارج شویم و در  روز  قیامت سربلند باشم  

التماس دعا

نوشته شده در یک شنبه 17 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 17:46 توسط بمانی| |

نقل ازايران سبز و آباد

چند روز پیش آزادگانی که در دوران اسارت در اردوگاه موصل 2 با هم روزگار سپری کرده بودند، پس از 20 سال گرد هم آمده بودند تا یادی از آن داشته باشند.

به گزارش «تابناک» این همایش که به همت موسسه فرهنگی آزادگان و جمعی از بچه های موصل 2  از 23 تا 25 مهر در مجتمع آیه های مشهد برگزار شد، متن و حاشیه های جالبی داشت که برادر آزاده احمد یوسف زاده گزارش اختصاصی آن را به شرح زیر برای ما ارسال کرده است:

همه آمده بودند. همه که نه، شاید 1400 نفر آمده بودند. این یک رکورد جهانی است. بی شوخی می‌گویم، حداقل من نشنیده ام که اسرای جنگی یک اردوگاه پس از 20 سال با این تعداد دور هم جمع بشوند. این همایش مهم بدون حتی یک خبرنگار از صدا و سیما یا یکی از خبرگزاری‌ها برگزار شد.

این، یکی از اتفاقات نادر دفاع مقدس بود، می‌شد از این دیدار گزارش‌ها نوشت و مستندها ساخت، اما دریغ...



ادامه مطلب
نوشته شده در یک شنبه 17 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 17:38 توسط بمانی| |


ادامه مطلب
نوشته شده در یک شنبه 17 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 17:28 توسط بمانی| |


ادامه مطلب
نوشته شده در یک شنبه 17 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 17:26 توسط بمانی| |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

کپی برداری بدون ذکر منبع غیر مجاز می باشد
www.sharghi.net & www.kafkon.com & www.naztarin.com