همزمان با آغازین دهه مبارک فجر در تاریخ 12/11/91 در حاشیه نشست هم اندیشی اعضای ستاد برگزاری دومین همایش آزادگان موصل 2 با جناب آقای دکتر حجازی استاندار خوزستان دیدار و گفتگو کردند در این دیدار حجت الاسلام والمسلمین جابریان ضمن تشریح برنامههای همایش خواستار مساعدت و همکاری در برگزاری آن شدند سپس دکتر حجازی ضمن استقبال از برگزاری همایش در خوزستان در این جهت آمادگی خود را مبنی بر همکاری در هرچه بهتر برگزار کردن آن اعلام و دستورلازم را در این خصوص صادر نمودند .
برگزاری جلسه هم اندیشی درآسانسور
یاتوجه به سوارشدن تعدادشش نفردرآسانسوروخراب شدن آن جلسه هم اندیشی بمدت دیم ساعت تاآمدن مأموران زحمت کش آتشنشانی که البته پس از5دقیقه تماس ما به محل رسیدن برگزارگردیدک
دکتر جعفری عضو فراكسيون قرآن و نماز مجلس:
عمومی كردن مفاهيم قرآن ، جامعه را اعتلا میدهد و تا زمانی كه نتوانيم مفاهيم قرآن را عمومی كنيم نتيجه نخواهيم گرفت.
براي برگزاري ايام مبارك دهة فجر مسابقات حفظ قرآن و حديث، قرائت قرآن، معلومات عمومي، خط، نقاشي و كشتي خيلي را به خود جذب ميكرد. ابتدا هر اتاق در رشتههاي مورد نظر مسابقاتي برگزار ميكردند. بعد از آن از بين برندگان مسابقات فينال برگزار ميشد و اهداء جوايز را داشتيم. با توجه به عدم امكانات، برنامههايي از قبيل مسابقات، سخنراني، تئاتر، نمايش و سرود تدارك ديده ميشد. اجراي بعضي از اين برنامهها وسايلي لازم داشت كه بچهها با تدبيري كه ميانديشيدند از كمترين امكانات داخل اردوگاه به نحو احسن استفاده ميكردند و اقدامات لازم صورت ميگرفت. به عنوان مثال براي دكور نمايش، برادران مجبور بودند با وسايلي چون (ملحفه، پتو و نخ) فضاسازي كنند و آنها را طوري پنهان كنند كه كاملاً دور از چشم عراقيها باشند. مشكل اصلي لحظة اجراي مراسم بود كه بچهها بايد دكور را روي يك پتو آماده ميكردند تا در صورت لو رفتن برنامه و حضور سربازان عراقي پنهان كردن آن راحتتر باشد. موعد مقرر فرا رسيد. گروهي از بچهها مشغول اجراي تئاتري بودند كه روزهاي زيادي سر آن وقت گذاشته بودند و تمرين ميكردند.چند لحظهاي بيشتر از اجراي برنامه نميگذشت كه ناگهان سر و صدايي تمام محوطه آسايشگاه را فرا گرفت. فرياد سربازان عراقي بود كه فضاي آسايشگاه را به هم ريخت. جمع بچهها متفرق شد. هر كس به كاري مشغول ميشد كه جو اردوگاه را عادي نشان دهد. بعد از رفتن سرباز عراقي دوباره ادامة برنامهها را اجرا ميكرديم. به طوري كه يك ميانپردة پانزده دقيقهاي گاهي تا يك ساعت طول ميكشيد كه اجراي آن به پايان برسد.بچههاي اردوگاه روزهاي دهة فجر را نامگذاري ميكردند. اما، نه به سنت ايران بلكه به مقتضاي شرايط و مكاني كه در آن قرار داشتيم. به عنوان مثال يك روز به عنوان اسير و رسالتش، روز ديگر به نام خادمين اسرا و ... . هر روز به مناسبت رشادتهايي كه اسرا از خود نشان ميدادند نامگذاري ميشد و برنامههايي هم در راستاي آن برگزار ميشد. |
یوسف مجتهد - لایحه جامع خدمات رسانی به ایثارگران در تاریخ 91/10/2 در مجمع تشخیص مصلحت نظام به تصویب رسیده و در ماده 44 این قانون آمده است: وزارت کشور ضمن هماهنگی های لازم نسبت به ارائه خدمات ترددی از جمله آرم و کارت تردد و مجوز ورود به محدوده طرح ترافیک و مناطق مربوط را برای جانبازان 25 درصد و بالاتر بر اساس معرفی نامه بنیاد به صورت رایگان فراهم نماید. لذا اعلام می گردد:
1- اگر واگذاری طرح ترافیک در گذشته حسب توافقاتی بوده است اکنون برای شهرداری و وزارت کشور تکلیف قانونی شده است و این دستگاه ها مکلفند حسب قانون رفتار نمایند.
2- تا کنون جانبازان 70 درصد و بالاتر به صورت رایگان و جانبازان 35 درصد تا 65 درصد با پرداخت مبلغی و بسیار محدود از آرم طرح ترافیک استفاده می کرده اند ولی برابر قانون، همه جانبازان 25 درصد و بالاتر بدون محدودیت و به صورت رایگان می توانند از طرح ترافیک استفاده کنند.
3- دستگاه های ذیربط مکلفند برای سال 92 تمهیدات لازم را برای واگذاری طرح به همه جانبازان 25 درصد و بالاتر فراهم نمایند.
4- عدم انجام این وظیفه قانونی قابل پیگیری در مراجع قانونی و قضایی بوده و با متخلفین برخورد خواهد شد. منبع : فاش نیوز
شهادت علي بن موسي عليهالسلام
وقتي موسي بن جعفر(ع)، پس از زندانهاي طولاني و شكنجههاي مداوم در زندان به شهادت ميرسد و با اين حال، هارون سعي ميكند، شهادت آن گرامي را، مرگي طبيعي جلوه دهد! بديهي است كه مأمون نيز از اين تلاش دريغ نكند.
اين است كه برخي وفات امام را به خوردن انگور و گروهي به مرگ طبيعي و دستهاي به بدخواهي و دسيسه عباسيان نسبت دادهاند و جمعي هم چون شيعه، شخص مأمون را عامل مسموميت و شهادت آن گرامي دانستهاند.
از نظريه اول كه سخيفترين نظريه است و سعي دارد علاوه بر پوشاندن جنايت مأمون، وجهه معنوي امام را نيز مخدوش سازد، بايد كريمانه گذشت، زيرا نسبت چنان امري به امام كه خود حكيم و خردمند و زاهد است و به ديگران دستورالعملهاي بهداشتي ميدهد، جز از سر عداوت و غرضورزي و يا ناآگاهي نميتواند باشد.
مگر اين امام نيست كه در «رساله ذهبيه» به مأمون مينويسد: «اي مأمون! جسد به منزله زميني است كه آباداني آن به مراقبت بسيار نيازمند است. اگر بيش از اندازه به آن آب برسد محصولش فاسد خواهد شد و اگر آب به آن نرسد از تشنگي خواهد مرد... بايد نيك بينديشي و بنگري كه چه چيزي با طبيعت تو سازگار است و آن را نيرومند ميسازد و چه چيزي زيانآور است و سلامت تو را به خطر خواهد انداخت. پس اندازهگيري در خوراك را همواره در نظر داشته باش... پيش از آن كه كاملاً سير شوي از خوردن دست بردار كه به صلاح جسم و سلامتي توست و سبب رشد عقلاني تو خواهد بود.»
آيا ممكن است امام با اين دانستهها و معارف و با آن شخصيت معنوي و الهي، در نتيجه بيمبالاتي در خوردن، زمينه مرگ خويش را فراهم كند!؟
در ميان نويسندگان و تاريخنگاران برخي مانند ابن جوزي، احمد امين، يعقوبي و... بر اين عقيدهاند كه امام به كسالتي مبتلا شد و به مرگ طبيعي، در طوس درگذشت و مسموميتي در كار نبوده است.
ابن جوزي مينويسد: «بعضي بر اين باورند كه مأمون، علي بن موسي الرضا(ع) را مسموم ساخته است، ولي اين ديدگاه پذيرفته نيست، زيرا خليفه از درگذشت امام به شدت نگران شد و چندين روز گرد خوردنيها و نوشيدنيها و لذتهاي گوناگون نرفت، حتي هنگام ورود به بغداد با لباس سبز وارد شد، در حالي كه حدود يك سال از ماجراي رحلت حضرت ميگذشت. وفات امام در اثر كسالتي بود كه در طوس بر آن جناب عارض شد.»
احمد امين چنين مينويسد: «به گمان من عبدالله مأمون در كارش خلوص داشت، لكن مقدر چنين بود كه حضرت در اثر كسالت سه روزه در گذرد.»
آنگاه وي ميافزايد: «گرچه مورخان شيعه ادعا كردهاند كه مأمون به دليل نارضايتي از نتايج ولايتعهدي، حضرت را مسموم ساخت، ولي با توجه به تأثر شديد خليفه بعيد است كه او چنين اقدامي كرده باشد. علاوه بر اين كه مأمون هنگام ورود به بغداد، همچنان لباس سبز را كه شعار علويان بود بر تن داشت و از نيروهاي نظامي و درباريان نيز خواسته بود تا چنين كنند؛ هر چند پس از مدتي چون عباسيان را از اين شيوه ناراضي يافت آن را تغيير داد. به هر حال با توجه به چنين قراين و شواهدي اگر امام مسموم هم شده باشد، شخصي غير از مأمون آن را مرتكب شده است.»
يعقوبي نيز ضمن شمارش و بررسي حوادث سال 203 ه . ق مينويسد: «علي بن موسي بن جعفر در قريهاي كه به آن نوقان ميگفتند درگذشت و بيماري وي بيش از سه روز به طول نينجاميد.»
سادهانديشي و جمود از مورخاني كه قرنها قبل ميزيستهاند دور از انتظار نيست، ولي از نويسندهاي چون احمد امين كه در روزگار خودش گريه استعمار را بر غارت مستعمرات ديده است، شگفتا! كه اقدامات فريبكارانه و اندوه سياسي مأمون را ملاك داوري و تحليل تاريخ قرار داده است!
به هر حال، با درنگ در آثار عالماني كه به عصر ائمه(ع) نزديك بودهاند و نيز با توجه به روايات گوناگوني كه به بعضي از آنها اشاره خواهيم داشت، اين نظريه نميتواند مستند و قابل قبول باشد. بنابراين، آنچه ميان حديثشناسان و تاريخنگاران از اتقان و استحكام برخوردار است و روايات نيز بر آن گواهي ميدهد، اين است كه شهادت حضرت رضا(ع) به وسيله انگور يا انار مسموم بوده است.
احمد امين پس از اين كه در مورد حضرت، مرگ طبيعي را ميپذيرد، مينويسد: «بنابر قراين و شواهد، اگر حضرت را مسموم كرده باشند، به وسيله فرد يا افرادي غير از مأمون صورت گرفته است.»
يكي ديگر از نويسندگان در گزارش سفر خليفه از مرو به بغداد مينويسد: «مأمون از مرو به سرخس آمد و در آن جا قتل فضل، اتفاق افتاد و قراين نشان ميدهد كه تدبير آن با خليفه بوده است، زيرا فضل به خليفه خيانت كرد و منشأ دشمني ميان او و عباسيان شد و او ميدانست تا فضل زنده است امكان ارتباط ميان آنها ميسر نيست. بدين جهت او را كشت و سرهاي بريده چهار تن را كه به قتل فضل متهم كرده بودند، براي برادرش حسن بن سهل فرستاد و به وي تسليت گفت و چون روز عيد فطر عازم بغداد شد، در طوس حادثه ديگري رخ داد و علي بن موسي الرضا وفات كرد و خليفه را متهم كردند كه عامل قتل اوست.»
آنگاه اين نويسنده ادامه ميدهد: «بعيد نيست كه عدهاي از عباسيان هوادار مأمون به دليل اين كه از تيرگي ميان او و عباسيان رنج ميبردهاند و منشأ اختلاف را ولايتعهدي حضرت رضا(ع) ميدانستهاند كمر به قتل امام بستهاند، تا بدين وسيله زمينه آشتي ميان آنان را فراهم كنند. از اين رو، خليفه رساله معروف خود را به عباسيان بغداد نوشت و درباره مسأله خلافت به آنان اطمينان داد.»
اين نظريه گواه و سند تاريخي ندارد جز آنچه از كلام اربلي به دست ميآيد و آن نيز ابهام دارد. تنها نقطه روشني كه در اين ديدگاه ديده ميشود، اين است كه تا اندازهاي به واقعيت مسائل سياسي نزديك شده است و احتمال شهادت را، احتمال قابل قبول شناخته است.
درگذشت این شاعر وعاشق اهل بیت،پدرشهیدین سرویهاوآزاده فرهیخته دکترکمال سرویهارابه عموم همشهریان بخصوص آزادگان عزیزتسلیت عرض می نمائیم.جناب دکترسرویها،همدردی دوستان آزاده تان رادراین ماتم پذیراباشید.
آزادگان اردوگاه موصل2
فهرست وقایع ماه محرم الحرام...................
اوّل محرم الحرام
1. آغاز ایام حسینی2. ماجرای شعب ابیطالب علیه السلام 3.جنگ ذات الرقاع 4. اولین جمع آوری زکات 5. امام حسین علیه السلام در راه کربلا 6. قیام مردم مدینه بر علیه یزید 7. کلام عاشورایی امام رضا علیه السلام
دوّم محرم الحرام
1. ورود امام حسین علیه السلام به کربلا
سوّم محرم الحرام
1. نامه امام حسین علیه السلام برای اهل کوفه 2. ورود عمر بن سعد به کربلا
چهارم محرم الحرام
1. فتوای شریح قاضی به قتل امام حسین علیه السلام
ششم محرم الحرام
1. یاری طلبی حبیب بن مظاهر از بنی اسد 2.اولین محاصره فرات در کربلا 3. تراکم لشگر یزید در کربلا
هفتم محرم الحرام
1. ملاقات امام حسین علیه السلام با ابن سعد 2. منع آب از امام حسین علیه السلام
هشتم محرم الحرام
1. قحط آب در خیمه های حسینی
نهم محرم الحرام تاسوعا
1. محاصره خیمه ها در کربلا 2. آمدن امان نامه برای فرزندان ام البنین سلام الله علیها 3. درخواست تاُخیر جنگ از سوی امام حسین علیه السلام 4. آمدن لشگر تازه نفس به کربلا 5. خطابه امام حسین برای اصحابش
شب عاشورا
1. سخنان امام علیه السلام با اهل بیت و اصحابش 2. سخنان زینب کبری سلام الله علیها با امام حسین علیه السلام
دهم محرم الحرام عاشورا
1. شهادت امام حسین علیه السلام 2. شهادت حبیب بن مظاهر اسدی کوفی 3. شهادت مسلم بن عوسجه 4. شهادت حر بن یزید ریاحی 5. شهادت جون مولی ابی ذر الغفاری 6. شهادت همسر وهب 7. شهادت شبیه ترین فرد به رسول خدا صلی الله علیه و آله 8. شهادت قاسم بن الحسن علیه السلام 9. شهادت عبدالله بن حسن علیه السلام 10.شهادت قمر منیر بنی هاشم علیه السلام 11.شهادت مولانا الرضیع باب الحوایج علی اصغر علیه السلام 12. آمدن ذوالجناح با یال و کوپال خونین به سوی خیمه فاطمیات 12. ماتم و ناله و گریه پردگیان حرم 13.غارت اموال 14.فراز فاطمیات و علویات در بیابانها 15.غارت کردن لباس و ذره 16.جدا شدن سرهای مطهر 17.به آتش کشیدن خیمه های آل الله 18.شهادت دختران کوچک گریه و ماتم 19.راُس مطهر امام حسین علیه السلام در کوفه 20.خونین شدن ریشه هر گیاه 21.قتل ابن زیاد 22.قیام حضرت مهدی علیه السلام 23.وفات ام سلمه
شب یازدهم محرم الحرام
1.شام غریبان کربلا 2. سر امام حسین علیه السلام در تنور خولی
یازدهم محرم الحرام
1.حرکت کاروان اسرا از کربلا 2. تشکیل مجلس ابن زیاد 3. حرکت اهل بیت امام حسین علیه السلام به سوی کوفه
دوازدهم محرم الحرام
1.دفن شهدای کربلا 2. ورود اهل بیت علیهم السلام به کوفه 3. روز شهادت حضرت سجاد علیه السلام
سیزدهم محرم الحرام
1.اسرای اهل بیت علیهم السلام در مجلس ابن زیاد 2. اسرای اهل بیت علیهم السلام در زندان کوفه 3. خبر شهادت امام حسین علیه السلام در مدینه و شام 4. شهادت عبد الله بن عفیف
پانزدهم محرم الحرام
1.فرستادن سرهای مطهر شهدا به سوی شام
نوزدهم محرم الحرام
1.حرکت کاروان کربلا به سوی شام
بیستم محرم الحرام
1. دفن بدن جون در کربلا
بیست و پنجم محرم الحرام
1. شهادت امام سجاد علیه السلا م
بیست و ششم محرم الحرام
1. شهادت علی بن الحسن المثلث
بیست و هشتم محرم الحرام
1. وفات حذیقه بن یمان 2. تبعید امام جواد علیه السلام به بغداد 3. ورود اسرای اهل بیت علیهم السلام به بعلبک
بیست و نهم محرم الحرام
1. رسیدن کاروان اسرا به شام
تتمۀ محرم الحرام
1. نوشتن صحیفه ملعونه 2. وفات ماریه قبطیه
دومين همايش آزادگان اردوگاه موصل 2، اسفندماه 91 سال جاری همزمان با سالگرد عمليات پيروزمندانه خيبر به ميزبانی آزادگان خوزستان برگزار میشود.
مسعود وصلتی، مسول کمیته فرهنگی دومين همايش آزادگان اردوگاه موصل 2، با اعلام اين خبر گفت: نشست همانديشی ستاد برگزاری دومين همايش آزادگان قرارگاه موصل 2، روز 5 مهرماه در محل سالن اجتماعات اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی اهواز برگزار شد . وی با بيان اينكه اولين همايش آزادگان اردوگاه موصل 2، مهرماه سال 89 در مشهد برگزار شد، عنوان كرد: اين همايش ويژه آزادگانی است كه در عمليات خيبر در سال 62 اسير شدهاند؛ خوزستان نيز اسفندماه امسال همزمان با سالگرد عمليات پيروزمندانه خيبر، ميزبان اين همايش خواهد بود.
وصلتی گفت: نشست همانديشی ستاد برگزاری دومين همايش آزادگان اردوگاه موصل 2 به منظور ايجاد هماهنگی بين استانها با دعوت از نمايندگان آزادگان اردوگاه موصل 2 برگزار شد. در اين نشست مقرر شد دومين همايش آزارگان اردوگاه موصل 2 همزمان با ورود كاروانهای راهيان نور به خوزستان برگزار شود و آزادگان به همراه خانوادههای خود به منظور بازديد از مناطق جنگی استان و شركت در دومين همايش آزادگان اردوگاه موصل 2 در استان حضور پيدا كنند.
وی با اشاره به اهداف برگزاری اين همايش بيان كرد: برگزاری اين همايش به منظور ديدار و تجديد خاطره آزادگان اين قرارگاه صورت میگيرد؛ چرا كه اين آزادگان قريب به 7 سال در اردوگاه موصل 2 كنار يكديگر زندگی كرده و ارتباط نزديكی با يكديگر داشتهاند. مهمتر از آن هدف، يادآوری رشادتهای اين آزادگان و انتقال اين روحيه به فرزندان و ترويج فرهنگ ايثارگری است كه نياز امروز قشر جوان جامعه ما است.
مسول کمیته فرهنگی دومين همايش آزادگان اردوگاه موصل 2، در پايان گفت: برگزاری چنين برنامههايی باعث میشود فرهنگ ايثار و شهادت و صبر و استقامت به جوانان و نوجوانان انتقال داده شود و علاوه بر تجديد خاطره و ايجاد روحيه در آزادگان و خانوادههای آنان، فرهنگی كه موجب شد اين آزادگان دوران اسارت خود را پيروزمندانه طی كنند و با سرافرازی وارد ايران شوند، ترويج داده شود.
بسماللّهالرّحمنالرّحيم
خوشامد عرض ميكنم به شما برادران عزيز؛ گوهرهاى بازيافتهى از ذخيرهى ايمان در جمهورى اسلامى. در طول قرنهاى متوالى، يك عنصر جامدِ بىارزش تبديل ميشود به الماس؛ در صورتى كه استعداد آن را داشته باشد. دوران اسارت، كوتاه شدهى قرنهائى است كه انسانهاى بااستعداد را تبديل كرده است به الماسهاى درخشان: آزادگان. خوشوقتم از ديدار امروز، و متأسفم از اينكه كم توفيق پيدا كرديم شما عزيزان آزاده را در جلساتى شبيه اين زيارت كنيم. به وسيلهى جمع شما در اين جلسهى معنوى و صميمى و برادرانه، سلام عرض ميكنم به همهى آزادگان سراسر كشور؛ قريب چهل هزار آزادهى باارزش و رنجديده و تربيت شده در دوران سختى.
مسئلهى اسارت از ابعاد مختلفى قابل توجه است. يكى از ابعاد، همين خاطرات باارزشى است كه دوستان بيان كرديد. البته بنده تعدادى از كتابهاى مربوط به خاطرات آزادگان را، و همچنين آنچه كه مربوط است به سيد عزيز بزرگوار ما، سيد آزادگان، مرحوم آقاى ابوترابى، مطالعه كردم. ميتوان حدس زد كه آنچه در خلال بيانات و نوشتهها در مورد دوران اسارت گفته شده است، يك بخش كوچكى است از يك داستان بلند، و ما همچنان احتياج داريم كه اين داستان بلند را بشنويم.
من همينجا عرض بكنم كه انصافاً در طول اين بيست و دو سالى كه از بازگشت اسيران عزيز ما و آزادگان بلندآوازهى ما ميگذرد، كمكارى صورت گرفته. ما بايد چندين برابرِ آنچه كه تاكنون كتاب نوشته شده است، در اين خصوص كتاب داشته باشيم. ما بايد فيلمهاى هنرى برجستهاى از وضع آزادگانمان در اردوگاهها و زندانها داشته باشيم. شما ببينيد غربىها و مؤسسات بزرگ فيلمسازى چقدر راجع به ماجراهاى اسارتهائى كه در جنگ دوم يا جنگ اول داشتند، فيلم تهيه كردند؛ فيلمهاى خوب، فيلمهاى برجسته؛ در حالى كه آنچه در آن فيلمها وجود دارد، نشاندهندهى روحيات مادى آن اسيرانى است كه گرفتار شده بودند؛ كه در زندگى آنها، در حرفهاى آنها، در معاملات آنها به چشم ميخورد. همچنان كه شنيدم مأمور صليب سرخ به آزادگان ما در دوران اسارت ميگفته است كه ما وقتى به اردوگاههاى اسيران جنگ در كشورهاى ديگر ميرويم، سرخوردگى و افسردگى و خودزنى و خودكشى و اينها مشاهده ميكنيم؛ چرا شما نداريد؟ او بايد اين سؤال را ميكرد. جوابش معلوم است: وقتى دل با معنويت آشنا نبود، با خدا آشنا نبود، نتيجهاش همان است. وقتى دل با خدا آشنا بود، وقتى احساس ارتباط كرد، وقتى احساس اعتماد كرد، وقتى خود را تنها نديد، وقتى در درون سلولهاى تنگ و شكنجهبار، بهشت معنوى را با خود مشاهده كرد - آنچنان كه در بيانات اين عزيزان بود و در خاطراتى كه نوشته شده، هست - ديگر افسردگى جائى ندارد، سرخوردگى جائى ندارد، خودكشى معنا ندارد. اين يك بخش از قضيه است، كه ما بايد از ذرهذرهى اين بحر عميق و وسيع - كه زندگى آزادگان است - بيشتر از اين مطلع باشيم، كه مطلع نيستيم.
فيلمهاى خوبى بايد ساخته شود، كتابهاى خوبى بايد نوشته شود، خاطرهها بايد گفته شود. همين خاطرههائى كه امروز گفته شد، يك دنيا حرف در اينها هست؛ چقدر خوب است كه اينها پخش شود. من نظرم اين است كه همين خاطراتى كه امروز گفته شد، عيناً در صدا و سيما منتشر شود، پخش شود، تا مردم بشنوند؛ اينها ذخائر ماست، اينها سرمايههاى ماست؛ همين سرمايههاست كه اسلام را نگه داشت، شيعه را نگه داشت، جمهورى اسلامى را به قدرت و عزت رساند، ملت ايران را در دنيا سرافراز كرد. اين يك بعد قضيه است.
بعد ديگر قضيه، مسئلهى عبرت و سنت الهى است. بالاخره ما در دوران زندگى كوتاه دنيوىمان، اين چند ده سالى كه در دنيا زندگى ميكنيم، دائم مواجه با چالشيم. هميشه چالش با استكبار و آمريكا نيست. چالشهاى گوناگونى هست؛ ليكن در وضع انقلاب اسلامى، چالشهاى درونى، چالش با شيطان، چالش با نفس امّاره، و چالش با سلطهگران و انحصارطلبان و زيادهخواهان و استكبار هم هست. ما به عبرت و تأمل و تعمق در اين سنت الهى احتياج داريم. شايد آن روزى كه اسير جنگ تحميلى ايرانى، جوان مسلمان در آن اردوگاه با آن وضعيت، يا در آن سلول با آن شكنجهها زندگى ميكرد، به حسب ظاهر دريچهى اميدى به روى او باز نبود؛ شايد تصور ميكرد كه اين وضعيت ممكن است سالهاى بيشترى طول بكشد يا سرانجامى جز مرگ و كشته شدن نداشته باشد. امروز واقعيت را نگاه كنيد، ببينيد چه اتفاقى افتاده است؛ آنها كجايند، شما كجائيد؟ اين يك عبرت است؛ اين نشانهى درستى و راستى و صدق وعدهى الهى است.
به وعدهى الهى ايمان بياوريم؛ به راست بودن وعدههاى الهى باور و اعتقاد عميق پيدا كنيم؛ اگر ميفرمايد: «و لينصرنّ اللّه من ينصره انّ اللّه لقوىّ عزيز»،(1) معناى اين را درك كنيم. آن روز شما در مقابل مأمور شكنجه يا رئيس زندان يا مأمور بعثى مواجه بوديد با آن فشار، امروز ملت ايران در مقابل آمريكا مواجه است با چالشهائى؛ همان قضيه است. «و لينصرنّ اللّه من ينصره انّ اللّه لقوىّ عزيز». وعدهى خدا راست است. آن كسانى كه وعدهى خدا را باور ندارند، خداوند متعال آنها را مطرود ميداند، آنها را ملعون و دورافتادهى از ساحت رحمت خود به حساب مىآورد. وعدهى خدا حق است. امروز هم همين مسئله براى ملت ايران هست. اگر ما به شرائط آنچه كه خداى متعال گفته، عمل كنيم - همچنان كه شما در دوران اسارت به اين شرائط عمل كرديد - قطعاً پيروزى با ملت ايران است؛ اين يك عبرت است.
آنهائى كه به شما ميگفتند تا ابد بايد در اين زندان بمانيد، يا ميگفتند شما را اعدام خواهيم كرد، خودشان به زبالهدان تاريخ افتادند، خودشان اعدام شدند، خودشان نابود شدند؛ شما امروز بحمداللّه در جمهورى اسلامى، سرافراز و با عزت داريد زندگى ميكنيد؛ اين درس است. يك بار ديگر هم ما در گذشته اين درس را داشتيم. بعضىهامان باور نميكرديم. در دوران اختناق، در دوران طاغوت، فشارها زياد بود؛ كسانى ميگفتند آقا، «مشت است و درفش»، بيخود ايستادگى ميكنيد، بيخود مقاومت ميكنيد؛ يك عدهاى هم ميگفتند نه، «صدقوا ما عاهدوا اللّه عليه فمنهم من قضى نحبه و منهم من ينتظر».(2) خداى متعال حادثهاى را پيش آورد كه در دنيا هيچ كس باور نميكرد؛ نه اينكه در ايران كسى باور نميكرد، در دنيا هم كسى باور نميكرد. كسى باور نميكرد كه آنچه آمريكائىها آن را جزيرهى ثبات ميدانند، اينجور دستخوش طوفانى بشود كه در نهايت به انزواى آمريكا، به انزواى استكبار، به انزواى انگليس و عمال و مزدورانشان منتهى شود. امروز هم همين است.
امروز هم شما دنيا را نگاه كنيد؛ نشانههائى هم پيداست. مكرر عرض كرديم؛ دنيا در حال عبور از يك گذرگاه و رسيدن به يك وضع جديد و ماجراى جديدى است. رفتار ما، نيت ما، عمل ما در شكلگيرى اين وضعيت جديد، تعيينكننده است. براى اينكه دلهامان قرص شود، براى اينكه راه را گم نكنيم، زندگى شما آزادگان ميتواند براى ما يك ستارهى راهنما باشد.
من عقيده دارم و تأكيد ميكنم كه حتماً ماجراهاى اسارت گفته شود، نوشته شود، به تصوير كشيده شود، كارهاى هنرى فاخر بر روى آن انجام بگيرد. اين معنايش حمايت از يك قشر، دفاع از يك حادثه نيست؛ اين معنايش امضاء كردن و محكم و قطعى كردن سند پيروزى ملت ايران است؛ و اين كار بايد انجام بگيرد. من از هنرمندان كشورمان و از مسئولان رسانهها ميخواهم كه اين كار را بكنند، و شما بايد كمك كنيد. خوشبختانه آنطور كه حالا از بيانات دوستان استفاده شد و بنده هم بىاطلاع نيستم، سندهاى زيادى وجود دارد، بعلاوه خود شما سندهاى زنده هستيد؛ از حافظهها كمك بگيريد، بدون كم و زياد، بدون افراط و تفريط؛ آنچه كه واقع شده، بگوئيد. وقتى اين با بيان هنرى همراه شود، در دلها و روحيهها غوغا ميكند. اين هم يك بعد قضيهى اسارت شما و آزادگى شماست.
يك بعد هم، بعد ثواب الهى است. آن روزى كه اولْبار آزادگان عزيز وارد كشور شده بودند و يك جماعتى از آنها - شايد چند هزار نفر - در همين حسينيه خدمتشان رسيديم و آنها را ملاقات كرديم و سيد عزيزِ بزرگوارمان مرحوم آقاى ابوترابى سخنرانى كرد، من از ديدن اين منظره و اين جوانها و بازيافت اين ارزشهاى بزرگ كه برگشته بودند، قلبم خيلى متلاطم بود؛ گفتم كه بدانيد لحظهلحظهى عمر شما در ديوان الهى محفوظ است. الان هم بر همان عقيده هستم: اين لحظهلحظهها پيش خداى متعال محفوظ است؛ لحظههائى كه قابل توصيف نيست، با هيچ بيانى نميتوان عمق آن را آشكار كرد، و شما سالها چنين ساعات و لحظاتى را گذرانديد. يك دانه از مجاهدتهاى شما، يك لحظه از لحظات سختى شما از ديوان الهى ساقطشده نيست. ما فراموش ميكنيم، خود شما فراموش ميكنيد، اما كرامالكاتبين الهى فراموش نميكنند؛ آن مجاهدتها محفوظ است. منتها سعى كنيد اينها را حفظ كنيد؛ اين ديگر، هم نصيحت به خود ماست، هم نصيحت به شما عزيزان است.
اجر آزادگان يك طرف، اجر خانوادهها - همسران، فرزندان، پدرها، مادرها، نزديكان - يك طرف. ما گاهى كه توفيق پيدا ميكرديم در خانهى شهيدى با پدر و مادر يا كسان اسيرى ملاقات كنيم، انسان ميفهميد كه اين خانوادهى اسير چه حالى دارند، چه احساسى دارند؛ احساس آنها سختتر و تلختر از احساس خانوادهى شهيد بود. برادر يك اسير مفقودالاثرى به من گفت: شما ديديد كه خانوادههائى كه يك جوانى در جبهه دارند، شب عمليات چه حالى دارند؟ راست ميگفت ديگر؛ شب عمليات كه ميشد و همه ميفهميدند امشب عمليات است، آن خانوادههائى كه يك جوانى در جبهه داشتند، دلشان متلاطم بود. اين برادرِ آن مفقودالاثر به من گفت كه براى ما هر شب، شب عمليات است؛ هر شب دلمان متلاطم است كه او در چه حالى است، در چه وضعى است و امروز چه خواهد شد. اين سختىهائى است كه خانوادهها تحمل كردند؛ لذا اجر آنها هم خيلى والا و بلند است.
خب، اين فصل از ماجرا در زندگى ملت ايران گذشت و ملت ايران سود برد. يك ملت عزتش، قدرتش، صدرنشينىاش در تاريخ، به مجاهدت فرزندانش بستگى دارد. اين مجاهدت گاهى در جبهه است، گاهى در ميدان اسارت است؛ با اين قهرمانىهائى كه شماها در ميدان اسارت نشان داديد؛ اين استقامتها، اين ايستادگىها. خب، كسانى در همان دوران شهيد شدند؛ شهيد تندگويان و بسيارى از شهداى ديگرى كه از اسارت برنگشتند؛ اكثر هم با سرافرازى برگشتند. اميدواريم خداى متعال اجر شما را محفوظ بدارد و آن كسانى كه در اين دوران تأثيرگذار بودند، خدمتگزار بودند، ديگران را هدايت كردند، و در رأس همه، سيد بزرگوار عزيز ما مرحوم آقاى ابوترابى، انشاءاللّه خداوند درجاتشان را عالى كند.
خب، ما امروز يك مسئلهى اساسى در دنياى اسلام داريم و آن، مسئلهى قدس است. چرا عرض ميكنيم مسئلهى اساسى؟ چون ماجراى تقسيم غلط و مهندسى معيوب خاورميانه - اين منطقهى زندگى ما و كشورهاى ما - بر اساس توطئهى اسكان صهيونيستها در اينجا به وجود آمد. اگر چنانچه اين توطئه وجود نميداشت، شايد امروز وضعيت اين منطقه وضعيت ديگرى بود. اين جدائىها، اين جنگهائى كه در اين منطقه اتفاق افتاد، اين دخالتهائى كه قدرتهاى سلطهگر و زورگو در اين منطقه كردند، ناشى از اين قضيه بود؛ كه اين، داستان طولانى و مفصلى دارد. سعى آنها اين است كه امروز اين مسئله را به حاشيه برانند. دنياى اسلام نبايد بگذارد. در طول سالهاى متمادى سعى كردند كارى كنند كه ماجراى فلسطين از يادها برود؛ تا حدودى هم موفق شدند. ماجراى كمپ ديويد و دنبالههاى آن - كه يكى از نقاط تاريك تاريخ معاصر ماست - براى اين بود كه مردم منطقه فراموش كنند كه يك كشورى به نام فلسطين وجود داشته. آنچه كه توى دهن آنها زد، انقلاب اسلامى بود، امام بزرگوار بود. از روز اوّلى كه اين انقلاب به پيروزى رسيد، بلكه از قبل از پيروزى، از اوائل نهضت، مسئلهى فلسطين يكى از مسائل اصلى اين انقلاب بود؛ و يكى از عوامل توجه دنياى اسلام به اين انقلاب هم همين مسئله بود؛ اگرچه جهات ديگر هم بود. امروز سعيشان اين است كه اين را خنثى كنند. دنياى اسلام نبايد اجازه بدهد.
دنياى اسلام را به مسائل حاشيهاى سرگرم و مشغول كردند. يك نفر در مىآيد مسئلهى شيعه و سنى را مطرح ميكند، هلال شيعى را مطرح ميكند. زير گوش شما، صهيونيستها چند ميليون فلسطينى را شصت سال است كه زير فشار قرار دادهاند، آن را نمىبينيد؛ حكومت جمهورى اسلامى را كه اين پرچم را بلند كرده است و اين حماسه را در دنيا بازسازى كرده، به عنوان خطر معرفى ميكنيد؟! خيانت از اين بالاتر؟ ملت ايران نگذاشته و نخواهد گذاشت. ملت ايران امسال هم به توفيق الهى، به خواست الهى، روز قدس آنچنان حركتى خواهد كرد كه مشتى بر دهان دشمنان اسلام و دشمنان فلسطين باشد.
طرح مسئلهى فلسطين براى جمهورى اسلامى يك امر تاكتيكى نيست؛ يك امر بنيانى است، از اعتقاد اسلامى ناشى ميشود. وظيفهى ماست كه اين كشور اسلامى را از سلطه و چنگ قدرت غاصب و پشتيبانهاى بينالمللىاش در بياوريم، به دست مردم فلسطين بسپاريم؛ اين وظيفهى دينى است، وظيفهى همهى مسلمانهاست؛ همهى ملتهاى اسلامى، همهى دولتهاى اسلامى وظيفه دارند كه اين كار را انجام بدهند؛ اين يك وظيفهى اسلامى است. ما با اين چشم به قضيهى فلسطين نگاه ميكنيم، ديگران هم بايد با همين ديد نگاه كنند. اين قضيه را در بازىهاى سياسى، در تبادلات سياسى، در بدهبستانهاى سياسى و احياناً خائنانه قرار ندهند؛ قضيه، قضيهى دينى است، قضيهى اعتقادى است و بايستى دنبال شود.
و من به شما عرض كنم؛ همچنان كه ستارهى صبح اميد درخشيد، يك بار در انقلاب اسلامى، يك بار در جنگ تحميلى، يك بار در زندگى شما آزادگان، در اين قضيه هم قطعاً شفق اميد خواهد درخشيد و قطعاً فلسطين به دست مردم فلسطين برخواهد گشت و اين زائدهى دروغى و جعلى از صحنهى جغرافيا محو خواهد شد؛ در اين ترديدى نيست.
مسئلهى غمانگيز اين روزهاى ما، مسئلهى زلزله است؛ كه من لازم است نسبت به اين قضيه تذكر بدهم و تأكيد كنم. همهى ملت ايران در اين مسئله قطعاً داغدار و دردمندند؛ چون جمعى از عزيزان و همميهنان ما دچار حادثه شدند. حادثهى تلخى هم هست؛ در روزهاى ماه رمضان اتفاق افتاده است. اميدواريم انشاءاللّه خداى متعال با كمك خود، با الطاف خود، به مسئولين كشور و به مردم عزيزمان كمك كند كه بتوانند از رنجهاى مردم زلزلهزدهى آذربايجان كم كنند و بكاهند و انشاءاللّه آنها را در پيشرفت كارهاشان كمك كنند. خداوند انشاءاللّه به آنها صبر بدهد و دلهاى آنها را آرام كند. اميدواريم خداوند متعال بركات خودش را بر ملت عزيز ما نازل كند و اين ماه رمضان را براى ملت ما و جمهورى اسلامى انشاءاللّه ماهِ به معناى حقيقى مباركى قرار بدهد.
پروردگارا! اين رنجديدگان راهِ خودت را مشمول رحمت و بركت خود قرار بده. پروردگارا! همهى كسانى كه قدمى در راه اعلاى كلمهى حق برداشتند، آنها را مثاب و مأجور بفرما. پروردگارا! امام بزرگوار ما را كه اين راه را در مقابل ما باز كرد، با اوليائت محشور كن. پروردگارا! شهداى دوران اسارت و درگذشتگان دوران اسارت و مرحوم مغفور آقاى ابوترابى، عالم مجاهد و صبور و مدبر و بندهى صالح خودت را با اوليائت محشور كن؛ پدر بزرگوار ايشان را هم با اوليائت محشور كن. پروردگارا! ما را در خدمتگزارى به كسانى كه استحقاق خدمت صادقانهى ما را دارند، موفق بگردان.
والسّلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته
باسمه تعالی
زندگینامه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
در بیان عصمت فاطمه (علیها السلام) و مصونیت او نه تنها از گناه و لغزش بلکه از سهو و خطا، استدلال به آیه تطهیر ما را بینیاز میکند. ما در این قسمت جهت جلوگیری از طولانی شدن بحث، تنها اشاره مینماییم که عصمت فاطمه (علیها السلام) از لحاظ کیفیت و ادله اثبات همانند عصمت سایر ائمه و پیامبر است که در قسمت مربوطه در سایت بحث خواهد شد.
مستندات فاش نیوز درباره حقوق جانبازان بسيجي
فاش نیوز - این روزها سووالات بسیاری از فاش نیوز درباره پرداخت حقوق وظیفه به جانبازان سرباز وظیفه که از سوی ارتش جمهوری اسلامی ایران به جبهه های دفاع مقدس اعزام شده اند و عدم پرداخت آن به جانبازان بسیجی و پاسدار وظیفه سپاه مطرح شده است .
اخیرادر"مجلس شورای اسلامي در جلسه علنی مورخ 8/9/90 شاهد تصویب یک فوریت طرح الحاق یک تبصره به ماده (190)قانون مقررات استخدامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (مصوب21/7/70 ) از سوی نمایندگان محترم بودیم . این طرح به منظور رفع تفاوت وتبعیض میان جانبازان بسیجی وپاسدار وظیفه اعزامی نیروی مقاومت بسیج و سپاه پاسداران باجانبازان سرباز وظیفه همطراز ایشان در ارتش جمهوری اسلامی در دریافت حقوق وظیفه تقدیم گردیده است.
هر چند طرح مذکور به امضاء (40)نفر از نمایندگان رسیده وبصورت دو فوریتی پیشنهاد شده بود ولی در نهایت با نظر اکثریت نمایندگان یک فوریت آن در جلسه علنی پیش گفته به تصویب رسید و جهت بررسی بیشترو سیر مراحل تصویب در اختیارکمیسیون اجتماعی قرار گرفت. متن کامل این طرح به شرح ذیل می باشد:
عنوان : اردوگاه پاسداران خميني
راوي :آزاده
منبع :كتاب برگهايي از اسارت
سال 62 چند ادثه مهم در موصل 2 اتفاد افتاد. يكي ازاينكه در يك غروب ديگر كه خورشيد گرفته و كمرنگ سر در چاه افق داشت ، چند نفر از ياوران خميني را كه با چرب زباني جاسوسها به عنوان فعالترين اسرا معرفي شده بودند ، روي تيغها غلتاندند و بعد از انداختن شان در آبهاي گل آلود و لجن ، با كابل به جانشان افتادند.
در همين سال ، به آسايشگاهها ريختند و اسراي كم سن و سال را جدا و بعد ازاينكه دو– سه ساعت ، آنها را زير كابل و شلاق گرفتند ، همگي را به اردوگاه رماديه منتقل كردند به جاي آنها ، صدو هشتاد نفر از اسراي قديمي اردوگاه رماديه را به موصل 2 آوردند. وقتي بچه ها را بردند ، آسايشگاهها ديدن داشت؛ چون روي در و ديوارها خون شتك زده بود و دايره هاي بزرگ و كوچكي كه خون سرخ بندگان خوب خدا را نشان مي داد، سندي برمظلوميت آنها بود. فكر ميكنم در همين سال بود كه پانصد نفر را جدا كرده ، به موصل 4 بردند. چه موقع رفتن و چه موقع ورود به مكان جيدي ، از زدن نگذشتند و در همان روز بود كه "مهرابي " چشمش از حدقه درآمد. تا ده روز ، ما را در منگنه سختي قرار دادند و از نظر آب و غذا و امكانات ، حداقل ممكن را در اختيارمان قرار مي دادند. در همان هنگام كه ما را به موصل 4 بردند ، حاج آقا ابوترابي را به اردوگاه ديگري منتقل كردند؛ اما جانشين حاج آقا در اردوگاه ، آقاي "احدي" پيام ايشان را به ما مي رساند. قبل از اينكه به اردوگاه جديد بياييم ، جلو در ورودي ، تابلويي را نصب كرده بودند كه روي آن نوشته شده بود: معسكر حرس خميني.
من تا روز آزادي – كه هفت سال طول كشيد – در همين اردوگاه بودم.
به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی پیام آزادگان، انتشارات موسسه فرهنگی پیامآزادگان در نمایشگاه کتاب حضور پیدا کرده است و حضور این پایگاه اطلاع رسانی با استقبال مواجه شده است.